روزی روزگاری در جویبار سگهای آبی یا بیوِرها، سه سگ آبیِ کوچولو به همراه مادر و پدرشون توی یک کلبهی چوبیِ بزرگ زندگی میکردند.
بئاتریکس،کوچیکترین دختر خانوادهی سگهای آبی بود و یک خواهر و برادر بزرگتر هم داشت که هر کدوم توی انجام یک کار خاص استعداد داشتن و به خوبی از پس وظایفشون برمیاومدن.
مثلا بِوِرْلی، خواهر بزرگتر، توی شیرجهزدن خیلی خوب بود و بِوِن، برادر وسطی، متخصص پیدا کردن شاخههای کوچیک و گِلهای مناسب سد سازی بود.
اما مهارت شیرجهزدن و سدسازی خواهرشون بئاتریکس، که بیتی هم صداش میکردن، تعریفی نداشت و اون باید خیلی تمرین میکرد تا مثل بقیه بشه.