کتاب برنامه ریزی به روش بولت ژورنال اثر رایدر کارول نشر انتشارات کتاب کوله‌پشتی

داشتن برنامه برای انجام هر کاری لازم و ضروری است و برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال یکی از برگ‌های برنده‌ای است که هرکسی می‌تواند داشته باشد. زمان ما انسان‌ها بسیار محدود است و سال‌هایی که می‌توانیم فعالیت مثمر ثمری داشته باشیم هم چندان زیاد نیست؛ بنابراین مجبوریم یاد بگیریم زمان را به روش‌های مختلف اسیر خود کنیم و به خواسته‌هایمان دست پیدا کنیم.

کتاب bullet journal method انقلابی در زمینه‌ی برنامه‌ریزی است. این کتاب که یک از پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز است شما را به صلاح شکستن دادن محدودیت زمانی مجهز می‌کند.  رایدر کارول در این کتاب ابتدا از خواننده می‌خواهد به سراغ گذشته برود و آن را جمع‌بندی کند. برای چه‌کارهایی وقت گذاشته‌اید؟ چه آرزوهایی دارید؟ چه تلاش‌هایی کرده‌اید؟ به افکار خود سامان بدهید، همه چیز را مشخص کنید، بفهمید تاکنون چه بر سر زمانتان آورده‌اید.

قدم بعدی به‌دست‌آوردن زمان حال است، اولویت‌بندی کنید، حجم کاری خود را به حداقل برسانید و فقط برای چیزهایی وقت بگذارید که ارزشمند هستند. وقتی کارهای اضافه را از فهرست خودتان پاک می‌کنید می‌توانید کارهای خود را به روشی آگاهانه‌تر پیش ببرید.  برای آینده برنامه‌ریزی کنید، از همان اول به سراغ قدم‌های بزرگ و خواسته‌های عجیب‌وغریب نروید. چند هدف کوتاه‌مدت داشته باشید. پروژه‌های پیچیده را تقسیم‌بندی کنید و سعی کنید معنا و مفهومی برای کارهایی که انجام می‌دهید در نظر بگیرید. راه‌حل شما سازماندهی است.

کل هدف این کتاب این است که بگوید هدفمند زندگی کنید، کارها را با داشتن یک مقصود مشخص انجام دهید و از هر چه پیش آید خوش آید بپرهیزید. این کتاب همچنان که در دنیا طرفداران زیادی دارد در ایران هم طرفداران پرشماری پیدا کرد. انتشارات کوله‌پشتی این کتاب را با ترجمه‌ی زهرا نجاری منتشر کرده است. شما می‌توانید نسخه الکترونیک این ترجمه را در همین صفحه و در دسته‌بندی کتاب‌های انگیزشی و موفقیت دریافت کنید.

معرفی رایدر کارول

رایدر کارول نویسنده‌ی آمریکایی متولد سال ۱۹۸۰ است که در حوزه‌های مختلفی فعالیت می‌کند. او به‌عنوان یک طراح محصول دیجیتال شناخته می‌شود و با شرکت‌های بزرگی مانند امریکن اکسپرس، آی‌بی‌ام، سیسکو و ده‌ها شرکت دیگر کارکرده است. برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال عامل شناخته شدن او در میان عموم مردم است.

کتاب برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال برای چه کسانی مناسب است؟

برنامه‌ریزی برای تمام افراد ضروری است. از یک نوجوان پانزده‌ساله که درس‌هایش در حال سنگین‌تر شدن هستند و بهتر است کم‌کم برای رسیدگی به آن‌ها برنامه‌ریزی کند تا یک خانم خانه‌دار که در طول روز ده‌ها و شاید صدها کار مختلف را از رسیدگی به خانه و آشپزخانه تا غذا و خرید و بچه‌ها و ... انجام می‌دهد به برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال نیاز دارند. افراد شاغل و کسانی که درس دانشگاهی می‌خوانند هم از این موضوع مستثنا نیستند. در حقیقت این کتابی برای همه‌ی گروه‌های سنی و تمام افراد است تا از وقت خود به شکلی اعجاب‌آور بیشتر استفاده کنند و با کم‌کردن زواید زندگی از آن بهره‌ی بیشتری ببرند. اگر شما هم به خواندن کتاب‌های توسعه فردی در حوزه انگیزشی و موفقیت علاقه دارید این کتاب را بخوانید.

خواندن کتاب برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال چه کمکی به شما می‌کند؟

همان‌طور که تا اینجا گفته شد برنامه‌ریزی به روش بولت ژورنال روشی برای ایجاد تحول در مدیریت زمان است. آنچه با خواندن این اثر به دست خواهید آورد ذهن و روانی آرام و برنامه‌ی زندگی‌ای مشخص است که فرصت رسیدن به مهم‌ترین اولویت‌هایتان در زندگی را فراهم خواهد کرد.

بخشی از کتاب برنامه ریزی به روش بولت ژورنال

من سه دوست داشتم که سه چیز در آن‌ها مشترک بود: زندگی کارمندی خسته‌کننده، اشتیاق به یوگا و دنبال‌کردن صفحات اینستاگرامی بی‌نقص، منظورم را که می‌فهمید: پست‌های مختلف از سواحل سفید و بکر که با نخلستان‌های سرسبز و آسمان‌های آبی هم مرز هستند. تصاویر بی‌نهایت از آدم‌هایی زیبا که کوکتل‌های نارگیل به دست به دوربین لبخند می‌زنند و در کنار آتش لم داده‌اند.

بگذارید اسم یکی‌شان را کارن بگذارم. او از کارش استعفا داد، تمام وسایلش را فروخت و به کاستاریکا نقل‌مکان کرد تا مربی یوگا شود. یک سال بعد، او سر جای اولش یعنی پشت میزش بود. چرا؟ به گفته‌ی خودش از آموزش یوگا به گردشگران مستقر در آن استراحتگاه لذت نمی‌برد. او دلش می‌خواست دور دنیا سفر کند و فرهنگ‌های محلی را بشناسد. به این فکر نکرده بود ممکن است افراد محلی هزینه‌ی کلاس‌های یوگا را پرداخت نکنند و اینکه آموزش‌دادن در طول مسافرت باعث شود کمتر از سفر لذت ببرد. فشار زندگی هنوز همان بود، فقط در آب‌وهوای بهتر و بسیار دور از مردمی که دوستشان داشت.

نفر دوم که اسمش را ریچل می‌گذاریم هم از شغلش استعفا داد تا در یک استراحتگاه ساحلی رؤیایی یوگا تدریس کند. یک سال بعد او هم دوباره پشت میزش بود. چرا؟ چون فهمید که آموزش‌دادن باعث شده خودش هم از یوگا لذت نبرد.