هرکس نام کتاب تولستوی و مبل بنفش را میشنود بیاختیار یاد نویسندهی روس، لئو تولستوی میافتد. هرچند هرکس چنین اشتباهی میکند حق هم دارد او یکی از شناختهشدهترین روسهای تاریخ است؛ اما استثنائاً اینجا نمیخواهیم از او حرف بزنیم و بیشتر بحثمان به مبل بنفش برمیگردد. مبلی برای ایجاد تغییر.
Tolstoy and purple couach: my year of magical reading اولینبار سال ۲۰۱۱ منتشر شد و تجربهای را به اشتراک گذاشت که افراد زیادی در دنیا به آن نیاز داشتند. غم چیزی است که با زندگی ما بیگانه نیست و غم ازدستدادن عزیزان جایی در زندگی هرکسی رخنه خواهد کرد. گاهی خواهری، دوستی، برادری از دست میرود و گاهی پدر و مادر یا فرزندی را از دست میدهیم. کنار آمدن با این داغها ساده نیست همانطور که برای نینا سنکویچ ازدستدادن خواهر بزرگترش آن ماری که تمام کودکی را با هم گذرانده بودند و لحظاتشان به هم گرهخورده بود ساده نبود. او برای مواجهه با این داغ بزرگ یک برنامه برای خودش طراحی کرد. او در ۴۶ سالگی درحالیکه مسئولیت یکخانه و چهار فرزند روی دوشش بود برای اینکه بتواند دوباره برخیزد با خودش قرار گذاشت به مدت یک سال هر روز یک کتاب ارزشمند بخواند و این کار را انجام داد. تولستوی و مبل بنفش اتوبیوگرافی اوست که دربارهی همین روزها نوشته شده است. او از قدرتی که کتابها برای زندگی دوباره به او بخشیدند حرف میزند. از احساسات منحصربهفردی که هر کتاب در او بر میانگیزد. نینا ستکویچ به کمک غرقشدن در دنیای کتابها، روی مبل بنفش اتاق مطالعه، زندگیاش را دوباره پس میگیرد. زندگیای که گویا بخشی از آن همراه آن ماری به خاک سپرده شده بود.
کتاب تولستوی و مبل بنفش طرفداران زیادی پیدا کرد و به فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز راه پیدا کرد. این کتاب کمکم به چندین زبان مختلف برگردانده شد و ترجمههای فارسی آن هم به بازار آمدند. انتشار کولهپشتی این کتاب را با ترجمهی لیلا کرد چاپ کرده است، تولستوی و مبل بنفش بیش از چهارده بار تجدید چاپ شده است. نسخه الکترونیک این کتاب را میتوانید در همین صفحه از فیدیبو دانلود کنید.
نینا سنکویچ نویسندهی آمریکایی و دانشآموخته رشته تاریخ است. او بهعنوان روزنامهنگار برای نیویورکتایمز، لسآنجلس تایمز، ووگ، هافینگتون پست و ... نوشته است. او در کنتیکت زندگی میکند و اوقاتش را به نوشتن میگذارند. او متخصص نوشتن خاطره و اتوبیوگرافی است و غیر از مبل بنفش چند کتاب دیگر هم از او باقیمانده است که بعضی از آنها در حوزهی خودش یعنی تاریخ نوشته شدهاند:
هر انسانی به درد و رنج و اندوه عکسالعمل منحصربهفردی دارد. همانطور که زمانی که جسم زخم میخورد به زمان کافی برای شفا نیاز خواهد داشت روح انسان هم چنین حالتی دارد. ازدستدادن یک عزیز شبیه یک زخم بزرگ است که باید روی آن مرهم بگذارید و تولستوی و مبل بنفش یکی از روشهای مرهم گذاشتن بر زخم را آموزش میدهد. این کتاب بیش از آنکه صرفاً بر خواندن کتاب برای شفای روح تأکید داشته باشد به داشتن راه حلی منحصربهفرد برای خودتان تأکید دارد. تولستوی و مبل بنفش برای هرکسی که داغی در زندگیاش دیده است و هنوز نمیداند چگونه آن را مدیریت کند مناسب است. همچنین این کتاب یک داستان گیرا و خواندنی است. اگر به خواندن داستان و رمان خارجی علاقه دارید هم تولستوی و مبل بنفش کتاب مناسبی برای شماست. این کتاب برای بزرگسالان نوشته شده است.
بعد از مرگ آن ماری، به زنی دوتکه تبدیل شدم. تکهای از من هنوز در همان بعدازظهری که او از دنیا رفت، در اتاق بیمارستانش ماندگار شد. در آن اتاق با تخت تاشو، صندلی راحتی، تلویزیون و کپههای کتاب، پایهی فلزی نگهدارندهی سرم، داروهای مسکن و مایع قهوهای وحشتناکی که از شکم خواهرم تخلیه میشد، سینی مملو از روزنامه و بستههای ژله، جورابهای گلوله شدهای که من آنها را برایش برده بودم و حالا دیگر برای پاهای متورم و کبودش خیلی کوچک بودند و شانهای با طرههایی از موهای بلوند تیره.
و بعد آن تکهی دیگری بود، تکهای که چهارنعل اتاق بیمارستان را ترک کرد و از ترس آنچه ممکن بود ببیند هرگز پشت سرش را هم نگاه نکرد. از روزی که آن ماری از دنیا رفت من مسابقهای را شروع کردم؛ مسابقهی فرار از مرگ، فرار از رنج پدر و اندوه مادرم. فرار از فقدان و پریشانی و ناامیدی. از مردن میترسیدم، از اینکه زندگیام را از دست بدهم میترسیدم. از آنچه مرگ بر سر خانوادهام آورده بود میترسیدم؛ از تنهایی و درماندگی میترسیدم، و از شک و تردیدهای آزاردهنده: آیا ما نباید پزشکان دیگر، درمانهای دیگر یا شیوههای دیگری را امتحان میکردیم؟
من از داشتن زندگیای که ارزش زندگیکردن نداشت میترسیدم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۰۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 272 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۰۴:۰۰ |
نویسنده | نینا سنکویچ |
مترجم | لیلا کرد |
مترجم دوم | لیلا کُرد |
ناشر | انتشارات کتاب کولهپشتی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Tolstoy and the purple chair |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۹/۱۴ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 60,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
حال و هوای این کتاب، حال و هوای بازگشت به دامن زندگیه. نینا سنکویچ، از تنهایی، دلمردگی و گمگشتگی خودش صحبت میکنه و بعد به ما نشون میده چطور دوباره معنی زندگی رو پیدا کرده. بعد از اینکه آن ماری، خواهر بزرگتر نینا به خاطر بیماری از دنیا میره، نینا هدفش از زندگی رو گم میکنه. از نظرش مرگ ناعادلانهست و خواهرش اونقدر خوب و زیبا بوده که مرگ نباید به این زودی به سراغش میومده. نینا خودش یک خانواده داره؛ یک همسر و چهار فرزند، اما نمیتونه با درد و تنهایی از دست دادن خواهرش کنار بیاد. با این حال، تلاش میکنه خودش رو سرگرم مشغولیات زندگی کنه و به این طریق، رنج فقدان خواهر عزیزتر از جانش رو تحمل کنه. اون بسیار زیاد کار میکنه و هیچ ساعتی از روزش رو خالی نمیذاره تا مبادا دوباره توی افکارش غرق بشه. در نهایت به خودش میاد و میبینه مدت زیادیه که نه تنها از زندگی لذت نمیبره، بلکه فقط روزها رو سپری کرده بیاینکه واقعا زندگی براش معنای خاصی داشته باشه. نینا با خودش یه قرار میذاره؛ قراری که به مدت یک سال به اون پایبند میمونه. نینا به کتابها پناه میبره. با خودش عهد میکنه که هر روز یک کتاب خوب بخونه و روز بعد در وبلاگش از اون برای دیگران صحبت کنه. در واقع نینا مسیری رو آغاز میکنه که در اون به دنبال درمان میگرده. نینا ما رو با کتابهای جالبی آشنا میکنه؛ کتابهایی که از قضا به نینا کمک میکنن تا دوباره به خودش برگرده و زندگی رو از سر بگیره. در طول خوانش کتابها، نینا متوجه میشه که ما انسانها به خاطر اندوه، رنج و سختیهایی که در زندگی متحمل شدیم، به کسی که الان هستیم تبدیل شدیم. اگر سختیها رو از زندگی حذف کنیم، زندگی معنای خودش رو از دست میده؛ و همینطور لذتها بیمعنی میشن. "انگار میتوانستم صدایش را بشنوم که به من میگفت: «بله نینا؛ زندگی سخت، ناعادلانه و دردناک است؛ اما تضمین میکند -صددرصد و بی هیچ شک و شبههای- که در لحظاتی غیرمنتظره و ناگهانی، زیبایی را، شادی، عشق، پذیرش و وجد را نیز پیشکش کند.»" از طرفی متوجه میشه که فرار از مرگ آن ماری، بهش کمکی نمیکنه. در همین کتاب برای ما از خاطراتش با آن ماری میگه. از خاطرات خوب و بدی که قبلا از به یاد آوردنشون اجتناب میکرد تا درد از دست دادن خواهرش رو فراموش کنه اما بعد متوجه میشه که همین خاطرات هستن که آن ماری رو در قلبش زنده نگه میدارن و اتفاقا التیامبخش دوری اونها از همدیگه میشن. "یگانه پاسخ به اندوه، زندگی کردن است. زندگی کردن همراه نظر داشتن به گذشته. به خاطر آوردن آنهایی که از دست دادهایم؛ و در عین حال، با امید و اشتیاق به جلو گام برداشتن و آن حس امیدواری و فرصت داشتن را از طریق محبت کردن، سخاوتمندی و همدردی انتقال دادن." این کتاب باعث شد من بیشتر و بیشتر قدر کتابها رو بدونم و دوستشون داشته باشم.
تو هر سایتی که بخواین خلاصه یا معرفی ای از این کتاب بخونین حتما با این جمله رو به رو میشید " کتابی در وصف کتاب های دیگر ! " این کتاب راجب یک سال روزمرگی های نویسنده است. نینا _نویسنده _ برای رهایی از غم و سوگواری که به واسطه ی مرگ خواهر بزرگترش دچار شده تصمیم میگیرد یک سال خودش را در دنیای کتاب ها غرق کند. نینا از سرگذشت کتاب ها و از درس هایی که یکایک کتاب ها در این یکسال به او هدیه داده اند، در این کتاب مینویسد. لابه لای صفحات کتاب حس شادی و زندگی در بین غم و اندوه جا خوش کردند . قلم نویسنده پر از احساسات قابل لمس بود. و من از لحن توصیفی که در وصف کتاب ها به کار برد به شدت لذت بردم. مخصوصا اونجایی که میگفت من هرسال تابستان جایی برای سفر نمیرفتم اما امسال به واسطه ی کتابخوانی به کشور های مختلف و مکان های متفاوتی سفر کرده بودم . اوایل کتاب بسیار خوش خوان بود . اواخر کتاب کمی برای من کسل کننده شد طوری که دلم میخواست زودتر کتاب رو تموم کنم.
داستان این کتاب رو نویسنده از جایی شروع میکنه که خواهرش رو از دست میده و به عنوان پناه و ارامش بعد از این اتفاق که هضمش برای سخت هست به کتاب ها پناه میاره. تصمیمی میگیره مبنی بر اینکه هرروز یک کتاب رو بخونه. در ادامه داستان ما در هر بخش درسی رو میخونیم که ایشون از کتاب هایی که مطالعه کرده برای ما شرح میده و این موضوع رو تو ضیح میده که چجوری با از دست رفتن خواهرش کنار میاد و سعی میکنه همزمان مرهمی برای دیگران هم باشه. در کل کتاب خوبی هست. اگه تجربه از دست دادن عزیزی تو زندگی شمارو اذیت نمیکنه و شاید شاید شاید خوندنش براتون کسل کننده به نظر برسه و به نویسنده نزدیک نباشین ولی اگه در مورد احساس این اتفاق کنجکاو باشید به نظرم میتونه گزینه خوبی برای مطالعه باشه.
اگر تجربه ی از دست دادن عزیزتون رو دارین، بهتون کمک میکنه. کتاب شاید ابتدای گیرایی نداشته باشه اما از اواسط میتونین خودتون رو در مقابل زنی چهل و خرده ای ساله تصور کنین که تو آشپزخونه غذا درست میکنه و درحالی که صدای دویدن چهار پسر بچش از بالا میاد از زندگیش میگه. کتاب اصلا محتوای روانشناسی زرد نداره و من حس نصیحت گرفتن رو نداشتم .
کتاب ترجمه خوبی دارد ولی من نتونستم خیلی با آن ارتباط برقرار کنم. حجم کتاب زیاد و بیشتر به کتب مختلف و جملات آن ها پرداخته شده بود در عین اینکه یک خط داستانی در مورد از دست دادن عزیزان دنبال میشد. راستش بعد از ۳۰۰ صفحه فرصت به نویسنده، منو متقاعد نکرد که کتاب را تا انتها بخونم.
بیشتر به درد افرادی میخوره ک ه کتاب های بسیاری خونده باشن کلا رمان با سطح ادبی بالا هستش اما ازش دوتا چیز مهم یاد گرفتم اول این که بسیار شکر گذار خدا باشم و با چیزای کوچیکی که دارم دلخوش باشم دوم این که بجای مرور خاطرات بد گذشته از خاطرات خوب گذشته انرژی و امید بگیرم
علاوه بر خوبی هایی که دیگران برای این کتاب ذکر کردن، یه خوبی دیگه ای هم که داره اینه که کتاب های زیادی رو نام می بره و کمی ازشون تعریف می کنه. وسوسه شدم که حتی یه تعدادی رو هم بخونم. به نظرم کسانی که عزیزی رو از دست دادن و هنوز درگیر غمش هستن بیش تر با این کتاب ارتباط برقرار می کنن.
نتونستم ارتباط برقرار کنم با شخصیت های کتاب. خیلی از موضوعش خوشم نیومد و اینکه خیلی به جزئیات و حواشی پرداخته بود. با اینکه ه زینه کردم ولی فقط ۵۰ صفحه خوندم و تمام.
این سبککتاب ها رو فقط کسایی میتونن بفهمن که سوگوارن، منم قبل از فوت مادرم هیچ درکی ازین کتابا یا حتی فیلمهایی با این مباحثنداشتم. ولی اینکتاب وبا تماموجودمخوندموشنیدم
کتابیه که گوش دانش هم خیلی سنگینه، و اینکه اون بخشش برای من جذاب بود که کلی کتاب تو دل یک کتاب معرفی و بطور خلاصه خولنش میشه. درکل کتابیه که باید خیلی براش وقت بزارید ولی ارزشش رو داره