کتاب دلایلی برای زنده ماندن (Reasons to Stay Alive) به قلم مت هیگ، روایتی تکاندهنده از نویسنده در مواجههاش با بیماری افسردگی است. افسردگی یک بیماری خاموش است که در مراحل اولیه، فرد مبتلا شاید هیچ علائمی از خود بروز ندهد. اما این بیماری، چنگالهای تیزش را بر بدن و ذهن میاندازد و فرد را از پا در میآورد.
مت هیگ که خود زمانی به بیماری افسردگی حاد مبتلا بود و حتی افکار خودکشی در سر میپروراند، توانست بالاخره این بیماری را شکست دهد و بعد از آن، تجربیاتش را در قالب یک کتاب، برای دیگران نوشته است. بسیاری از افراد، افسردگی را یک بیماری مهم نمیدانند؛ آنها تعاریف سطحی و اشتباهی درباره افسردگی دارند. البته توقعی هم وجود ندارد که انسانهای معمولی مثل متخصصهای روانپزشکی، از افسردگی و ابعاد آن باخبر باشند؛ اما وقتی این بیماری گریبان خود شخص یا یک فرد نزدیکش را بگیرد، بهتر است اطلاعات کافی درباره این بیماری و عواقب آن داشته باشد.
مت هیگ در این کتاب که به سبک داستان و رمان نوشته شده است، بیان میکند که یکی از مهمترین ابزارهای شکست افسردگی، دریافت عشق و محبت است. در مواجهه با فردی که با افسردگی دستوپنجه نرم میکند، برخورد مناسب اطرافیان میتواند نقش مهمی داشته باشد. در این کتاب نویسنده فعلی با نویسنده پیشین، دائم در حال گفتگو است. خود اکنون نماد کسی است که از افسردگی رهایی پیدا کرده و خود پیشین، شخصی است که به همه چیز نگاه منفی دارد و زندگیاش را غرقشده میبیند.
دلایلی برای زنده ماندن برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و توانست مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. این اثر توسط «نازنینفاطمه سوداگر» به فارسی برگردانده شده و نشر شمشاد آن را منتشر کرده است.
مت هیگ (Matt Haig) یکی از بهترین نویسندگان دهه اخیر، در سال ۱۹۷۵ در بریتانیا متولد شد. او علاوهبر نویسندگی، در حوزه روزنامهنگاری فعالیت میکند. مت هیگ نویسنده کتابهای داستانی و غیرداستانی برای بزرگسالان و کودکان است و در نوشتن کتابهایش، از تجربیاتش در زندگی شخصی نیز استفاده کرده است. هیگ نویسنده کتاب «کتابخانه نیمه شب» است که در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار دارد. او همچنین کتابهای موفق دیگری مثل «آرامش» و «یادداشتهایی برای ستاره پر استرس» را به رشته تحریر درآورده است.
واقعا چه دلایلی برای زنده ماندن وجود دارد؟ آیا وقتی خسته، افسرده و بیانگیزه هستید، به جوابِ این سوال فکر کردهاید؟ ما انسانها دقیقا چرا زندگی میکنیم؟ اینها سوالات مهمی است که مت هیگ در این کتاب، جوابهای خوبی برایشان ارائه کرده است. مطالعه این کتاب از چند جهت میتواند مفید باشد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
افسردگی نامرئیست. این طور نیست که احساس کمی «اندوه» داشته باشید. اصطلاح «کمی اندوه» دقیق و گویا نیست. واژه افسردگی مرا به یاد یک لاستیک پنچر شده میاندازد؛ لاستیکی که پاره شده و غیر قابل حرکت است. شاید افسردگی که با اضطراب همراه نیست چنین تعبیری داشته باشد، یک لاستیک پنچر و وامانده از حرکت. اما افسردگی همراه با اضطراب و وحشت به یک جسم پنچر و بیحرکت نمیماند. (یک بار ملیسا برودر توییت کرده بود کدام احمقی این حال را افسردگی میخواند و به آن نمیگوید خفاشانی که در سینهام لانه کردهاند و بخش اعظمی از آن را در اشغال خود دارند. پ.ن و من فقط ظلمات میبینم؟»)
زمانی که افسردگی به حد اعلای خود برسد نومیدانه میبینید که آرزو داشتید به هر مرض دیگری مبتلا میشدید الا این مرض. حتی شده امراض جسمانی. میپرسید چرا؟ به این دلیل که این مرض یک بیماری ذهنی و روانیست. از آنجا که گستره ذهن یا روان آدمی کران ندارد رنج و دردش نیز بیانتها مینماید. اما میتوان فردی اندوهگین بود ولی در عین حال خرسندی خود را نیز حفظ کرد؛ مثل اینکه کسی عادت به نوشیدن داشته باشد، اما افراط نکند.
زندگی همیشه بر یک مدار نمیچرخد! یک روز حال آدم خوب است و روزی دیگر ممکن است احساس کند هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارد. انسان در همه اوقات، میتوان از کتابهای مفید کمک بگیرد تا معنای زندگی خود را پیدا کند و دچار فروپاشی روانی نشود. کتابهای زیر به شما کمک میکنند آگاهی خود را درباره روان و بیماریهای روانی و روشهای درمان، افزایش دهید: