تراژیک نامیدن مشروطیت یعنی اینکه خواننده با مطالعۀ مسائل و مصائب آن زمان و شرح روایت های قهرمانان، مبارزان، زنان، روشنفکران و روحانیان، که شرکای اصلی انقلاب مشروطیت بوده اند، برانگیخته و دچار نوعی ترس و شفقت به گونه ای توأمان شود. انقلاب مشروطیت همان تغییر بنیادینی است که انسان تحول خواهِ مشروطه طلب با تمام توانْ هواخواهاش است. گویا انسانِ ایرانیِ دوران مشروطیت نقشی به جِد تأثیرگذار در جهت نقادیِ هرآنچه تلنبارگیِ تاریخ بر شانه هایش سنگینی کرده را دارد. او می رود تا به مثابۀ انسان تراژیک، مختصات تراژدی تاریخی را با محوریت قهرمانی بریده از جهانِ رمزی و اسطوره ای ثبت کند. اما نکتۀ اساسی شراکتِ دیگر اقشار و اقوام در رسیدن او به پیروزی است. البته پایۀ اصلی، همیشه در تنهاییِ انسان تراژیک نهاده شده است. اما می بایست در نظر داشت که؛ تاریخ و فرهنگ ما مملو از تابوها و کاریزماها، یعنی اصول، مبانی و مفروضات پیشین و نیز شخصیت های نقدناپذیر است. در جای جایِ این فرهنگ خطوط قرمز عبور ناکردنی دیده می شود تا آنجا که باید گفته شود، نقدناپذیری به منزلۀ یکی از مهمترین وجوهِ سنت و تاریخ ما جلوه می کند.