0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  شب ایوب نشر سماوا

کتاب صوتی شب ایوب نشر سماوا

کتاب صوتی
ناشر:
درباره شب ایوب

در کشور ما رزمندگان دوران دفاع مقدس از احترام بسیار بالایی برخوردارند و همگان با تحسین به آن‌ها نگاه می‌کنند و از ایستادگی آن‌ها برای حفظ تمامیت ارضی ایران سپاس‌گزارند. کتاب صوتی شب ایوب داستانی درباره یک جانباز دوران دفاع مقدس است که در زمان ما زندگی می‌کند و  تلاش دارد تا صبورانه با یک ترکش کنار بیاید. آن‌گونه که پزشکان تشخیص داده‌اند ترکش در گردن و در نزدیکی شاهرگ قرار گرفته است  و ایوب باید تلاش کند تا به هیچ عنوان هیجان‌زده نشود. زیرا هیجان می‌تواند باعث حرکت ترکش و وارد شدن آسیبی جبران‌ناپذیر به ایوب شود.

درباره پیش‌زمینه کتاب صوتی شب ایوب

جنگ تحمیلی میان ایران و عراق به عنوان طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم به شمار می‌آید. در این جنگ، گسترده‌ترین حمله شیمیایی به مناطق غیر نظامی در طول تاریخ توسط دولت عراق صورت گرفت. به گفته منابع رسمی نزدیک به 230 هزار تن از شهروندان ایرانی، در دوران دفاع مقدس شهید شدند. تعداد جانبازان جنگ تحمیلی بیش از دو برابر این تعداد است و بیش از 570 هزار تن از ایرانیان تحت تاثیر جنگ، جانباز شده‌اند.  کتاب صوتی شب ایوب داستانی از زندگی یکی از آن 570 هزار جانبازی است که برای حفاظت از ایران و اسلام، از تمام هستی خود گذشته بود.

درباره کتاب صوتی شب ایوب

داستان شب ایوب در یک بیمارستان تخصصی پایتخت آغاز می‌شود. یک پزشک متخصص با دقت و احتیاط تمام در حال معاینه آقا ایوب است و نگران سلامتی اوست. با توجه به وظیفه پزشکی خود به ایوب توصیه‌هایی می‌کند تا مانع از وخیم شدن وضعیت سلامتی او شود. ایوب می‌خواهد تا آن‌جایی که می‌تواند وقایعی را که در دوران جنگ تجربه کرده است، ثبت کند. ایوب به دوران کودکی خود بازمی‌گردد  و از شهری جنگ‌زده روایت می‌کند که غرق از اضطراب و نگرانی است. این روایت در 35 بخش مختلف نوشته است و ما در آن‌جا با زندگی و زمانه و سرنوشت دوستان ایوب آشنا می‌شویم. اما این روایت‌ها پر از هیجان‌های شاد و اندوهناک هستند.

این کتاب دارای توصیفات بسیار دقیق و ظریف است و به خوبی می‌تواند فضا و حس و حال افراد را برای ما به تصویر بکشد. به همین دلیل خوانندگان کتاب می‌توانند تا  خودشان را در جای راوی قرار دهند. یکی از جذاب‌ترین توصیفات این داستان به تیر خوردن جلیل در مشق شب بازمی‌گردد که باعث خنده و شادی همه ساکنان قرارگاه می‌شود.آن‌گونه که به نظر می‌آید، ایوب و دوستانش افراد بسیار شوخ و بامزه‌ای بوده‌اند و روی یک‌دیگر اسم‌های بامزه‌ای می‌گذاشتند.

داستان شب ایوب به وقایع زیادی در پشت جبهه‌های جنگ و وضعیت جنگ زدگان نیز اشاره می‌کند و از بمباران‌ها و موشک‌باران‌های بی‌امانی به مناطق غیر نظامی میگوید که باعث درد و رنج افراد بسیاری از جمله خانواده ایوب شده است. تصور این‌که فردی از پادگان بازگردد و متوجه شود که خانه‌اش تحت حمله قرار گرفته، غمناک و نگران‌کننده است. کتاب این توانایی را دارد تا بتواند این حس را به خوبی به خوانندگانش انتقال دهد.

کتاب صوتی شب ایوب حجم کمی دارد. اگر تنها در روز 20 دقیقه از این داستان را گوش دهید، پس از 10 روز به پایان خواهد رسید. کتاب شب ایوب توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. نسخه صوتی این کتاب با گویندگی مسعود فروتن و به وسیله انتشارات سماوا در فیدیبو قرار دارد.

درباره داوود غفارزادگان، نویسنده داستان شب ایوب

داوود غفار زادگان نویسنده ایرانی متولد اردبیل است، لو در سال 1338 به دنیا آمد و پس از به پایان رساندن تحصیل خود در محل زادگاهش به عنوان معلم مشغول به کار شد.  داوود وقتی 21 ساله بود و در سال 1359 اولین اثر خود را منتشر کرد. او به عنوان یک معلم به ادبیات کودک و نوجوان علاقه بسیاری دارد و به همین دلیل بیشتر داستان‌ها و کتاب‌هایش برای این گروه سنی نوشته شده است. این نویسنده  ده‌ها داستان برای کودکان و بزرگسالان نوشته است که برخی جوایز معتبری گرفته‌اند.  

این نویسنده در حال حاضر 62 سال دارد.

شنیدن کتاب صوتی شب ایوب را به چه افرادی پیشنهاد می‌دهیم؟

اگر به طور کلی به ادبیات پایداری و روایت‌های مربوط به دوران دفاع مقدس علاقه‌مند هستید، کتاب صوتی شب ایوب برایتان بسیار مناسب و شنیدنی خواهد بود. اگر از شنیدن این کتاب لذت ببرید و دوست دارید که باز هم در این حوزه مطالعه کنید، خواندن کتاب من زنده‌ام اثر معصومه آباد را به شما پیشنهاد می‌کنیم. این اتوبیوگرافی به داستان اسارت چند زن ایرانی در دوران جنگ تحمیلی و اقامتشان در اردوگاه‌های هولناک عراقی اشاره می‌کند.

در بخشی از کتاب صوتی شب ایوب می‌شنویم:

بعد از اتفاق‌ها سریع افتاد و ما دوره نوجوانی را گذاشتیم پشت سر. دیگر اوضاع شهر به هم ریخت، شهر مرتب مورد حمله هوایی قرار می‌گرفت و موقعیت پیش آمده برایمان تازگی داشت. آن روز که به قناری‌های مرده بلال نگاه می‌کردیم شنیدیم چادر جنگ زده‌ها آتش گرفته است و خیلی‌ها از جمله پیرمرد با رگبار مسلسل هواپیماهای عراقی شقه شده‌اند. بعد از آن جاسم را  چند بار بیشتر ندیدم. آخرین بار جلیل او را دیده بود که قایق پیرمرد را بی‌سوار انداخته بوده به آب و رفتنش را نگاه می‌کرده. حالا وضعمان در مدرسه عوض شده بود و دیگر حرف بازی و گشت و گذار نبود. همه جا پناهگاه می‌ساختند و آن‌ها که دستشان به دهانشان می‌رسید از شهر گریختنه بودند و رفته بودند به جاهای امن. آخرین گشت و گذار ما روزی بود که هواپیمای دشمن با پدافند موشکی پادگان سقوط کرد، ما  کنار رود بودیم و دوچرخه‌هایمان را با دست راه می‌بردیم. بچه‌های جنگ زده کنار چادرهای سوخته‌شان ایستاده بودند و از دور نگاهمان می‌کردند. شریف می‌گفت هر طور هست باید برویم و یادمان می‌داد  چگونه رضایت‌نامه جعل کنیم و ببریم بسیج. نزدیک پناهگاه بودیم که وضعیت قرمز شد و صدای آژیر رادیوها و بوق ماشین‌ها در شهر پیچید. دوچرخه‌ها را  انداختیم زمین و رفتیم توی پناهگاه. صدای آژیر هنوز می‌آمد. اما از هواپبما خبری نبود. پناهگاه دو لوله بتونی بود که دو طرف آن با بچه‌های جنگ زده گونی‌های شنی چیده بودیم. ما از آن‌جا نگاه می‌کردیم تا مسیر هواپیما را در آسمان ببینیم و دیدیم که هواپیما  دور خود می‌چرخید و سقوط می‌کرد. از شهر همهمه عجیبی به گوش می‌رسید، هواپیما پایین و پایین‌تر آمد و  در جایی سقوط کرد و ما برخلاف انتظار هیچ صدای انفجاری را نشنیدیم. وضعیت هنوز سفید نشده بود که از پناهگاه در آمده و  دوباره سوار دوچرخه‌هایمان شدیم تا محل سقوط هواپیما را پیدا کنیم. مردم با ماشین و موتور همه به یک سمت حرکت می‌کردند و خیلی‌ها پای پیاده می‌دویدند. صدای هلهله خوشحالی و الله اکبر از پشت بام‌ها به گوش می‌رسید. مدتی رفتیم، رکاب زدیم و از جاده شلوغی گذشتیم. جایی رسیدیم که ماشینها ایستاده بودند و مردم بالای بلندی کپه شده بودند و هم دیگر را هل می‌دانند. رفتیم جلوتر، دوچرخه‌ها را تکیه دادیم به درخت‌ها و رفتیم بالای بلندی. هواپیما در زمینی آبیاری شده سقوط کرده و فرو رفته بود توی خاک. برای همین بمب‌ها و راکت‌هایش عمل نکرده بود. خلبان با چتر نجات پریده و چند کیلومتر آن‌طرف تر  دستگیر شده بود.

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
217.۰۸ مگابایت
مدت زمان
۰۳:۵۶:۴۹
نویسندهداوود غفارزادگان
راویمسعود فروتن
ناشرسماوا
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۰/۰۸/۱۲
قیمت ارزی
4 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۲۱۷.۰۸ مگابایت
۰۳:۵۶:۴۹

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.2
از 5
براساس رأی 18 مخاطب
5
38 ٪
4
11 ٪
3
11 ٪
2
11 ٪
1
27 ٪
10 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
1

متاسفانه جز وقت تلف کردن این کتاب هیچی نداره یه سری حرفهای که فقط برای نویسنده و خاطرات خودش جذابه کاملا کتاب بی روح و فاقد قلم قوی هست. لطفا وقتی کامنت میزارید تورو خدا از متن و قوی بودن کتاب بگید گول کامنتها رو خوردم حتی تا اخرین لحظه پارگرافهای اخر منتظر اتفاق خاصی بودم که توجیهی برای شنیدن کتاب باشه اما از اول هیچ و در اخر هیچ فقط دوستان میان از صدای خواننده کتاب حرف میزنن کتاب واقعا در حد انشا هم نبود

5

خیلی دلم میخواست بشنوم متاسفانه بایادآوری اسم مرحوم پدرم که تصادفا ایوب و جانباز هم بودند طاقت شنیدن و خواندن و دیدن فیلم اینگونه آثارراندارم . رفتگان روحشان شاد و زندگان شادیشان روزافزون باد‌.

4

اولش فقط به خاطر صدای آقای فروتن خرید کردم. ولی باید گفت داستان هم زیبا بود و فضا سازی جذابی داره. به نظرم واقعا ارزش خواندن و گوش دادن دارد.

2

کتاب مختصر و خوبی بود اما صوتی آن را توصیه نمی کنم چون صدای راوی آنقدر پایین بود که به زحمت شنیده می شد ولی موسیقی بلند بود

1

صدای گوینده نمی دونم بد بود یا موضوع داستان واقعا بد بود نیمه تمام برای همیشه خواهد ماند

1

صدای نفس گیری اقایه فروتن خیلی آزار دهنده هست متاسفانه

5

عالی و البته ناراحت کننده.شرمنده جانبازان عزیز هستیم.

5

عالیه آقای فروتن همیشه کلا م عالی دارند

4

اشکم دراورد کتاب ممنون استاد فروتن

5

عالی

3.2
(18)
٪30
38,000
26,600
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
شب ایوب
داوود غفارزادگان
سماوا
3.2
(18)
٪30
38,000
26,600
تومان