کتاب رقصیدن نهنگ ها در مینی بوس نشر گروه انتشاراتی ققنوس

سمانه ابراهیمی

۱۴۰۰-۰۶-۲۶

5

&#۳۴;رقصیدن نهنگ ها در مینی‌بوس&#۳۴; هم قصه چند زن میان‌سال است که بعد از مدت‌ها همدیگر را پیدا کرده‌اند و در فضای مجازی باهم در ارتباطند، تا اینکه یکی از آن‌ها (سهیلا) یک سفر چند روزه به شمال را پیشنهاد می‌دهد و مورد قبول جمع قرار می‌گیرد. شش زن با حسین‌آقا راننده مینی‌بوس راهی شمال می‌شوند. مسافرتی که با نهایت شوخی و خنده آغاز می‌شود و به مثل پیچ‌های سخت جاده شمال که هم خطر سقوط هست و هم ریزش سنگ، مخاطب را به دره‌ای بی‌بازگشت به درون زندگی نهان شخصیت‌ها می‌کشاند. نویسنده با فضاسازی خوب برای شروع یک سفر تفریحی داستان را شروع کرده و من خیال می‌کنم مخاطب هم نفر هفتم این جمع است که با پرواز دادن بال خیال با سهیلا، میترا، خورشید، گلنار، ماهور و آذر همراه می‌شود. هر فصل کتاب به نام یک شخصیت نام‌گذاری شده و مهارت نویسنده در اینجا به ملاحت هرچه تمام برای تزریق حلاوت تعلیق، داستان‌پردازی، پیرنگ به نمایش در می‌آید. نکته قابل توجه برای من حین مطالعه بررسی زندگی جداگانه هر یک از شخصیت‌ها به شکل موجز اما با نهایت ظرافت است و مضامینی مثل جنگ، طلاق، زندگی زناشویی، فرزندآوری، نگه‌داری از پدر و مادر سالخورده، تاب‌آوری حین بیماری، مسائل سیاسی و اجتماعی در لابه‌لای قصه به شکل نسبتاً دغدغه‌مند روایت می‌شود. بنابراین اگر انتخاب شما این روزها کتاب کم‌حجم و خوشخوان است، &#۳۴;رقصیدن نهنگ ها در مینی‌بوس&#۳۴; به قلم پروانه سراوانی از نشر هیلا پیشنهادی ویژه است، چرا که در پس هر فصل‌‌ آن، قصه‌ هر شخصیت مثل گیاهی قلمه زده نم‌نم در جان ذهن‌تان همراه با حس هم‌ذات‌پنداری ریشه می‌دواند و شما را با بحران میان‌سالی تا‌حدودی آشنا می‌کند. مرور سمانه ابراهیمی

من این کتاب را خیلی دوست داشتم. چقدر جالب زندگی تک تک شخصیت ها را تعریف کردند و ما را با مشکلات واقعی جامعه آشنا کردند. حرف هایی که همه میدونیم ولی به زبان نمیآوریم. دلم با سهیلا بود. چقدر سخته ، چقدر سخت که بتونی انقدر خودت را قوی نشان بدی ولی دلت انقدر خون باشه. هر چند زندگی هر کدام از شخصیت ها پر از آشفتگی بود و سختی های خودش را داشت ولی کتاب برای من آرام بخش بود و خیلی خوش خوان و گیرا

خیلی خوب، روان، منسجم و مرتب، قصه‌هایی کاملا منطقی و دردهایی آشنا برای هرطیف از خوانندگان، کتابی که هرچه پیش می‌روی مشتاق‌ترت می‌کند. گرچه من خیلی دلم می‌خواست حداقل برای یکی از شخصیت‌های داستان، پایانی تعریف می‌شد، و تکلیف یکی مشخص می‌شد و به قولی عاقبت به خیر می‌شد، ولی چه می‌شود کرد وقتی که زندگی همین‌طور ادامه دارد...

در این کتاب مسایل و مشکلات زنان در میانسالی بخوبی تصویر شده کتاب کششخوبیدارد و بفکرمانمیاندازدکه چکنیم?