در پایان هزارۀ دوم پیش از میلاد مسیح، اقوام آریایی که در حوالی فلات پامیر سکونت داشتند دستهجمعی به مهاجرت پرداختند. دستهای از آنان__ که ایرانیان فعلی از اعقاب ایشاناند__ به فلات ایران آمدند و بقیه یعنی هندیان فعلی به درۀ سند سرازیر شدند، بومیانآن شبهجزیره را مغلوب ساختند، و نخستین دورۀ تاریخ هند از آن زمان شروع شدهاست. این دوره را دورۀ «ودی» مینامند، زیرا معرفت بر احوال آن از سرودهای «ریگ ودا» حاصل شدهاست. پس از آن، دوران برهمایی است. اصول خشک و سخت برهمایی انگیزۀ بروز واکنشهایی گردید که نتیجۀ آن در قرن ششم پیش از میلاد مسیح، ظهور مذاهب «جایینی» و «بودایی» بود. در حدود سال ۵۱۰ پیش از میلاد مسیح، داریوش بزرگ، پادشاه ایران، از ایالات سند ساتراپی به وجود آورد و به کشور خود ملحق کرد. در سال ۳۲۶ پیش از میلاد، لشکریان اسکندر یونانی بر هندوستان مسلط شدند. پس از مرگ آن فاتح بزرگ، سلوکوس جانشین او، استقلال چاندرا گوپتا، فرمانروای هند را به رسمیت شناخت و او مؤسس سلسلهای از امپراتوران هند به نام «موریا» گردید که تا سال ۱۸۵ پیش از میلاد سلطنت کردند. در قرون سوم و دوم پیش از میلاد، قلمروهای یونانی «باکتریان» و پنجاب از هند جدا شدند. در پایان قرن اول پیش از میلاد، هند مورد هجوم و ایلغار اقوام آسیایی از قبیل «سکا»ها و «طخار»ها گردید که از شمال آمدهبودند و به کشورهای کوچکتری تقسیم شد. در اوایل قرن چهارم، سلسلۀ «گوپتا» در منطقۀ رودخانۀ گنگ تأسیس یافت و سلطۀ خود را بر تمام هندوستان برقرار ساخت. این سلسله در قرن پنجم میلادی بر اثر حملۀ اقوام وحشی «هون» منقرض گردید و ایشان نیز به نوبۀ خود در قرن ششم ازبینرفتند. در قرن هفتم، سلطان دیگری به نام هارشا سیلادیتیا، بار دیگر وحدت هند را عملی کرد، ولی پس از مرگ او باز هند پارهپاره شد.