کتاب «لاموزیکا و لاموزیکای دوم» نوشته مارگریت دوراس (1966-1914) نویسنده و فیلمساز، فرانسوی است.
او با نوشتن رمان «عاشق» موفق به دریافت جایزه ادبی گنکور فرانسه شد و همچنین بیش از 60 کتاب شامل رمان، نمایشنامه، داستان کوتاه و فیلمنامه نوشت.
این کتاب نیز نمایشنامهای است که در آن داستان یک زوج در یک هتل روایت میشود. آنها ساعتها باهم حرف میزنند بدون اینکه اتفاق خاصی را شاهد باشیم. نیمۀ اول این شب به مجادله و مشاجره میگذرد… اما نیمه دوم اینطور نیست، حال و هوای هردوشان عوض میشود، هر دو دچار افسردگی هستند، افسردگی ناشی از فراق.
با شروع روز، ماجرای این زوج اجبارا به پایان میرسد. پیش از برآمدن آفتاب، آخرین لحظهها، بهشدت دهشتناک به نظر میرسد و خواننده را میان این سکوت وحشتناک رها میکند.
خود نویسنده درباره این کتاب میگوید:
«دقیقاً بیست سال بین لاموزیکا و لاموزیکای دوم زمان گذشته است. برای این پردۀ دوم بیست سال شوق به دل داشتم. صدای شکستۀ
پردۀ دوم بیست سال توی گوشم بود، صدای بی طنین شده از خستگیِ شب بیخوابی. نکتۀ آخر اینکه این دو همیشه در حال و هوای ایام دلباختگیِ جوانیاند؛ و هراسان. باری، گاهی آدم موفق میشود چیزی بنویسد!»
لاموزیکا!!!
من اول این نمایشنامه رو دیدم و حس کردم بعد خوندمش اون روز خیلی تصادفی رفتم کافه رسپیرو و همون ساعت شروع نمایشنامه خوانی فوق العاده ای بود به اسم لاموزیکا این اسم هیچوقت یادم نمیره یادم نمیره چطور سر اجرای این نمایشنامه صادقانه گریه کردم بی نظیییییییرههه بی نظیر
5
خیلی ملموس بود برام خیلی خیلی.همه حس هاش همه لحظاتش همه یادآوری هاش.انگار ک این زن و مرد رو بارها زندگی کرده بودم.با تمام وجود دوست داشتنو،نفهمیدنو،ترک کردنو، و در هیبت دو زخم خورده در کنار هم قرار گرفتن...باز هم از دوراس عزیزم کتاب بذارین فیدیبو.ممنون.
1
یعنی این نمایشنامه رو نمیشد بدتر از این ترجمه کرد.یه ترجمه پرت و پلا و بی ربط.انگار که دارین یه متن قرن هجدهمی می خونین تازه اونم جای حرف داره.حیف از این نمایشنامه .ترجمه تینوش نظم جو رو پیشنهاد می کنم .
1
با وجود کامنتهای مثبتی که از این کتاب خونده بودم اونقدری برام جذاب نبود. مکالمات تکراری زن و مرد که هیچ شباهتی به زندگی واقعی نداره و به همون صورت غیرواقعی هم جذاب نبود.
5
از اون نمایشناهایی که حسابی حال آدم و خوب میکنه.
عشق در این جدایی کاملاً موج میزنه.
عشق رو میشه در این نمایشنامه با خیانت نشون داد.