در مفهوم کلّی، به هر داستان خیالی یا بیان توصیفی گفته میشود. در مفهوم جدید و دقیقتر، عبارت است از حکایتی کوتاه ــ به نظم یا به نثر ــ که به قصد انتقال یک درس اخلاقی یا سودمند ساخته شده و نویسنده یا شاعر، برداشت و مقصود خود را مؤکّداً بیان کرده است. در این قبیل حکایات که معمولاً درونمایهای اخلاقی یا معنوی دارند، شخصیتها اغلب حیواناتاند؛ اما اشیای بیجان، مفاهیم انتزاعی، انسانها و خدایان نیز ممکن است در آن ظاهر گردند. در مواردی، ترکیبی از اشخاص حیوانی و انسانی، در فابلها ایفای نقش میکنند؛ مانند «طوطی و بازرگان»؛ «ابله و اشتر» در مثنوی و نظایر آن. بسیاری از حکایتهای داستانهای بیدپای، کلیله و دمنه، مرزباننامه، انوار سهیلی، مثنوی مولوی و منظومههای عطار، از نوع فابلاند. در تمثیلهایی از نوع فابل، معمولاً میان صورت روایت (روساخت) با معنای روایت (زیرساخت)، نوعی رابطۀ یکبهیک وجود دارد؛ یعنی یک عقیده یا شیء در روایت تمثیلی، تنها به معنای یک عقیده یا شیء خاصّ دیگر است.