«خوشبختی» واژهای معمولی و آشناست. مفهومی است که گمان میکنیم دستکم تا حدودی درکی از آن داریم. اما درواقع بیان و توضیح مفهوم خوشبختی به این آسانیها هم نیست. اگر از کسی بپرسیم خوشبختی چیست معمولا مثالهایی میآورد از چیزهایی که خواستارشان است یا به نظرش ارزشمند میآید. اما اگر از او بپرسیم در مجموع خوشبختی چیست؟ معمولا پاسخ روشن و مناسبی به ذهنش نمی رسد.
واقعا خوشبختی چیست؟
آیا میتوان به معیارهای روشنی برای سنجش میزان خوشبختی افراد دست یافت؟
چطور میتوانیم با تضاد میان اهدافمان و انواع چیزهایی که به ما احساس خوشبختی میدهند کنار بیاییم؟
نیکلاس وایت در کتاب «تاریخچهٔ خوشبختی» با گذری بر ۲۵۰۰ سال تفکر فلسفی دربارهٔ مفهوم خوشبختی، به ما نشان میدهد متفکران برجستهٔ تاریخ فلسفه از یونان باستان تا امروز چگونه به پرسشهایی از این دست پرداختهاند. و در این ضمن میکوشد پرسش از خوشبختی را به مسائلی چون اخلاقی زیستن و فلسفهٔ زندگی پیوند بزند.