در آخرین سالهای قرن نوزدهم، دو پدیده ناشی از انقلاب فناوری توجه را جلب میکنند از اینرو که در تحول اجرای نمایش اهمیتی بیچونوچرا دارند و نکتهای را روشن میکنند که ظهور کارگردان نام گرفته است. این دو پدیده عبارتند از:
1- ازمیانرفتن مرزها و کمی پس از آن ازمیانرفتن فاصلهها.
2- کشف امکانات روشنایی برق.
گروتوفسکی بیشک یکی از حیرتانگیزترین کشفهای تئاتر در سالهای اخیر است و اقدام او را غالباً به کار آرتو نزدیک دانستهاند. گروتوفسکی با گروه خود (چند تن) از تئاتر - آزمایشگاه وروتسلاف بار دیگر مسائل اجرای نمایش را حول بازیگر متمرکز میکند. بازیگر به شخصیت خاص خود تبدیل میشود و در برابر تماشاگران (اما نه بهقصد آنها) چیزی را انجام میدهد که گروتوفسکی «عمل افشاسازی» مینامد. در چنین اوضاعی، شخصیت سنتی دلیلی برای بودن ندارد. بااینحال کار قالب را انجام میدهد و شکلبندی خوانایی از اقدام بازیگر را امکانپذیر میسازد. میبینیم همین نکته است که مسئله جایگاه و ماهیت متن را در تئاتر گروتوفسکی مطرح میکند.