این جهان نه یک هیولای عادی، که یک ابرهیولا میخواهد تا مثل ابر کارآگاههای قرن نوزدهم برای شهروندان امنیت فراهم کند. دکستر نظام اخلاقی خاص خود را دارد و از نگاه ما کارهایش غیرقانونی و وحشتناک است. احتمالا به همین دلیل جف لیندزی ما را به درون ذهن دکستر میبرد تا با ظرایف افکار و اندیشههای او و نوسانات و تلاطمات روح وی آشنا شویم.
نگریستن در شخصیت دکستر از فاصله نزدیک، دکستر تاریک رؤیا را از رمانهای پلیسی- معمایی معمول دارای ساختار کلاسیک متمایز میکند. قرار نیست جسدی پیدا شود و کارآگاه قاتل را دستگیر کند؛ موضوع پیچی ده تر و جذاب تر از این حرف هاست.
من اول سریالش رو تا آخر دیدم. بعد کتابش رو خوندم. بنظرم کتاب اصلا درحد سریال دکستر نبود. داستان کلی کتاب درباره فصل اول سریال دکستره اما یه فرقهایی بنیادی هم باهم دارن و بعضی جاها روند داستانشون متفاوته. درکل تو سریالش، دکستر با وجود قاتل زنجیره ای بودن، دوست داشتنی و یجورایی انسان تره. دکستر کتاب بانمک بود اما درگل شخصیتش واسم کمتر قابل درک بود