در ادبیات کهن فارسی کتابهای بینظیری وجود دارد که غیر ممکن است نام آنها را نشنیده باشیم. کتاب هزار و یک شب گنجینهی گرانبهایی است که از سالهای دور برای ما به یادگار مانده و با داستانها و مثلهای خود رسم نیکی و تاریخ گذشتگان را برای ما بیان میکند.
هزار و یک شب One Thousand and One Nights را حتی اگر نخواند باشیم، حتما شنیدهایم که از زبان دختری به نام شهرزاد است که هر شب داستانی را برای پادشاه نقل میکند. در واقع شهرزاد، همسر شهریار شاه است که با استفاده از داستانهای خود سعی دارد قلب شکستهی شوهرش را آرام کند و جان دختران شهر را نجات دهد. شهریار به انتقام خیانت همسر، هر شب را با دختری جوان به صبح میرساند و صبحدم حکم قتل او را میدهد تا اینکه وزیر چارهای میاندیشد و دختر خود شهرزاد را به عقد شهریار درمیآورد. از این به بعد داستان هزار و یک شب آغاز میشود. این کتاب درواقع در اصل افسانههایی هندی هستند که به زبان سانسکریت نوشته شده و قبل از حمله اسکندر به فارسی باستان ترجمه شده است. پس از آن درگذر زمان، به عربی و سپس دوباره به زبان فارسی ترجمه شده است. نسخهی پیشرو در سال 1259 هجری قمری در زمان محمدشاه قاجار توسط عبداللطیف طسوجی به فارسی برگردانده شده است. کتاب صوتی هزار و یک شب در چند جلد و به گویندگی شیوا خنیاگر توسط واوخوان در اختیار فارسیزبانان و علاقهمندان زبان فارسی قرار گرفته است. شما میتوانید با مراجعه به دسته بندی داستان و رمان، دیگر کتابهای کهن فارسی را در فیدیبو بخوانید.
ملا عبداللطیف طسوجی (1306-1294 هجری قمری) نویسنده و مترجم عهد قاجار است که در زمان خود یکی از برجستهترین فضلای زمان شناخته میشد. او ساکن تبریز بود و به علوم دینی و زبان عربی و فارسی تسلط داشت. طسوجی درواقع تربیت و آموزش به ناصرالدین شاه را برعهده داشت و به همین دلیل به ملاباشی معروف شد. در سال 1259 هجری قمری شاهزاده بهمن میرزا، برادر محمدشاه قاجار به ملاباشی دستور داد تا کتاب «الف لیلة و لیلة» یا همان هزار و یک شب را از عربی به فارسی برگدان کند. طسوجی در این کار از میرزا محمدعلی خان اصفهانی، ملقب به سروش شمس الشعرا، کمک گرفت. کتاب هزار و یک شب به دو شیوهی نثر و نظم نوشته شده است. قسمت نثر آن به قلم طسوجی و شعرهای آن نیز به قلم سروش است. شما میتوانید قسمتهای دیگر این کتاب بینظیر را در زیر ببینید:
هزار و یک شب با داستانهای بینظیر خود ما را به دنیای عفریتها و شاهان و جادوهایی میبرد که امروزه در ادبیات جایشان خالی است. داستانهای شهرزاد قصهگو علاوه بر اینکه بسیار جذاب و سرگرم کننده هستند، ما را با فرهنگ و آداب گذشتگان نیز آشنا میکند. قدم زدن در بازارهای قدیم و قصرپادشاهان تجربههایی متفاوت هستند. ادبیات هیچگاه منحصر به زبان و سرزمین خاصی نبوده است حتی در گذشته نیز فن ترجمه به گسترش ادبیات کمک شایانی کرده است. کتاب صوتی هزار و یک شب نمونهی بارز این اتفاق است که از هند و زبان سانسکریت به زبان پهلوی، عربی و سپس به فارسی امروز رسیده است. یکی از جذابیتهای خواندن هزار و یک شب به قلم طسوجی این است که ما با میراث گذشتگانمان بیشتر از قدیم، همراه میشویم.
شاه زمان ناگزیر حکایت زنبرادر و کنیزکان و غلامان حدیث کرد. شهرباز گفت مرا بسی اعتماد بر خاتون است تا عیان نبینم باور نکنم. تا هست عیان تکیه نشاید به خبر بر. شاه زمان گفت به نخجیر ده روز فرمان ده و چنان بازنمای به نخجیر همیروم. چون لشگریان به نخجیر شوند تو باززیست که آنچه من دیدم نیز تو ببینی. شهرباز چنان کرد پس هر دو برادر در منظرهای نهفته بنشستند. ساعتی نرفته بود که خاتون و کنیزکان و غلامان به باغ اندر شدند.
چون شب سوم برآمد، حکایت صیاد. شهرزاد گفت ای ملک جوانبخت، صیادی سالخورده زنی با سه پسر داشت و بیچیز و پریشان روزگار بود. همه روزه دام برگرفته به کنار دریا میرفت و چهار دفعه بیشتر دام در دریا نمیانداخت. روزی دام برداشته به کنار دریا شد و دام درآب انداخت. ساعتی بایستاد. پس از آن خواست که دام را بیرون آورد، دید که سنگین است. هرچه زور زد به درآوردن نتوانست. در کنار دریا میخی کوفت و دام فرو بست و خود در آب افتاده، غوطه خورد.
چون شب چهارم برآمد، گفت ای ملک جوانبخت، چون صیاد به عفریت گفت تا عیان نبینم باور نکنم، عفریت دودی گشته بر هوا بلند شد و به خمره اندر فرود آمد. فیالحال صیاد مهر بر سر خمره گذاشته، بانگ بر عفریت زد که باز گوی که اکنون با تو چه کار کنم. عفریت خواست که بیرون آید به درآمدن نتوانست و دانست که صیاد او را به زندان کرده و مهر سلیمان نبی بر آن نهاده است. پس صیاد روی نیم خمره را بر رفته و به کنار دریا شد.
چون شب ششم برآمد، شهرزاد گفت: ای ملک جوانبخت، صیاد با عفریت گفت که چون تو قصد کشتن من کرده بدی اکنون من تو را در این رویین خمره به زندان اندر کنم و به دریا بیفکنم. عفریت چون این بشنید فریاد برآورده بنالید و صیاد را به نام بزرگ خدا سوگند داد و گفت: تو بدکاری مرا پاداش بد نده و چونان مکن که عمامه با عاتکه کرد. صیاد گفت چگونه بوده است حکایت ایشان؟
ادبیات کهن فارسی سرشار از ماجراهای زیبا و جالبی است که در داستانها و رمانها نمیتوان آنها را پیدا کرد. در واقع بسیاری از این کتابها نمونههای خوبی برای خواندن داستانهای شبانه برای کودکان و نوجوانان هستند زیرا کودکان با ادبیات فارسی آشنا میشوند. در ادامه نمونههای دیگری از این کتابها برای شما آورده شده است:
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 74.۳۳ مگابایت |
مدت زمان | ۰۱:۲۰:۴۸ |
نویسنده | عبداللطیف طسوجی |
راوی | شیوا خنیاگر |
ناشر | واوخوان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۱۱/۲۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من فقط نمونه صوتی را شنیدم ، گوینده بدون توجه به معنا میخواند ، به همین دلیل(۱۰) را فعل تصور کرده نیز دارالملک را به فتح میم وکسر لام خواند ؛در حالی که به ضم میم وسکون لام است اگر کسی که گوینده کتب صوتی ست ، هرچن د صوت دلنشینی داشته باشد ، چون از ادبیات آگاهی ندارد با اشتباه خواندنش به خواننده اشتباه آموزش می دهد -
من تازه فهمیدم چرا قدیما میگفتن هرکی هزار و یک شب بخونه باباش میمیره🤣🤣🤣 از بس بیتربیته میخواستن بچهها نخونن...
به نظر من در کنابهای صوتی گوینده ای انتخاب بشه که علاوه بر توانایی کویندگی خودش قلبا و عمیقا به موضوع اون کتاب علاقه داشته باشه و علاوه بر تسلط بر موضوع و حس و حال سطر به سطر اون کتاب با اون کتاب ارتباط قلبی و فکری داشته باشه یعنی اولویت در گویندگی با ترجمه هر کتابی ارتباط و علاقه قلبی باشه که با توجه به شاهکاری که در نتیجه به دست میاد درامد و درصد خوبی از فروش هم نسیب گوینده و مترجم بشه
من نا شنوا هستم .محقق نویسنده هستم ای کاش صادقانه رفتار میکردید من گنجینه ای از پدر بزرگم دارم حدود شش هزار جلد خطی چاپ سنگی و سربی از یک دینار یک ریال گذشته همین تعداد کتاب خارجی زبانهای بیشتر فرانسه.با سروش نتونستم کنار بیام جاده یک طرفه بود .. برد برد نبود نسخ عکس بگیریم وچاپ جدید در دست رس علاقه مندان دهیم حلا. بگذریم اگر خواستید پیام دهید صح بت کنیم .خدا خافظ .
گوش دادن بهش خیلی اعتیاد آوره،انگار میخوای بعد از هر شب شب بعدو گوش کنی،واقعا خیلی دوس داشتم قصه های هزارو یک شبو یا گوش کنم یا بخونم،بلاخره شروعش کردم.
راوی مناسب این داستان هاا نیست ، زور میزنه تا جملات رو بخونه. اصلا نمیشه ارتباط بین داستان ها رو درک کرد چون خوب بیان نمیشه. اینگار یکی یدونه کتای شعر گرفته و داره برات به زور روخونی میکنه. هرجور تلاش کردم که از این فایل خوشم بیاد نشد که نشد. گوله کامنت های خوب رو خوردم.
من معمولا نمیتونم کتاب صوتی گوش بدم اما این عالیه تمرکزم رو از دست نمیدم و قبل خواب گوش میدم، صدای خانم خنیاگر من و یاد بچگیام میندازه اون زمان برام کاست های صوتی داستانی میخریدن، پس شما رو بشارت میدم به خریدن این مجموعه تا رستگار شوید?❤️
صدای سر کار خانم خنیاگر بسیار شیوا و دلنشین است ولی ترجیح می دم داستانها را با صدا گذاری نقشهای داستان بشنوم و در کل از شنیدن این کتاب لذت بردم ممنونم🌸
صدای سرکار خانم خنیانگر بسیار زیباست اما با توجه به عدم حس گیری و جای هریک صحبت کردن من صدای آقای ابراهیمی با توجه به هنر پیشه بودن و گرفتن احساس نقش هنگام روایت داستان من صدای ایشانرا ترجیح میدهم
نسخه نمونرو گوش کردم بیان راوی اصلا خوب نیست اصلا