بر مینای یافته اساسی این کتاب جنبش شعوبیه و تشکیل حکومتهای مستقل ایرانی و عوامل فرهنگی و سیاسی رشد روحیه علمی در ایران قرون سوم تا پنجم هجری را شکل دادهاست.
آیا فعالیتهای دانشمندان در دوره مذبور را میتوان به معنای جدید کلمه علم دانست یا این فعالیتها در چهارچوبی غیر علمی صورت میگرفت؟ آیا این فعالیتها دارای اصالت و نوآوری بود یا تکرار دستاوردهای پیشین؟ رشد علم یدر این دوره را باید به ایران منسوب کرد یا به اسلام؟ و از همه مهمتر آیا رشد علم در این دوره تصادفی و حدوثی بوده است یا خیر؟
نویسنده با اتخاذ رویکرد جامعهشناسی تاریخی کوشیدهاست به تفصیل به بررسی مسائل و پرسشهای مذکور بپردازد.