این نویسندهی زن برجستهی کانادایی خود معتقد است بهترین نویسندهی داستان کوتاه است! البته مجموعهی داستانهای کوتاه منتشرشدهی او از یک طرف و جوایز ادبی معتبر بسیاری که برای آثار خود دریافت کرده است از طرف دیگر تا حدود زیادی این ادعا را تأیید میکند. یکی از ویژگیهای داستانهای کوتاه آلیس مانرو ـ که اساساً چندان هم کوتاه نیستند و بعضاً پیچیدگیهای داستان بلند را دارند ـ تنوع موضوعی آنهاست. به نظر میرسد که مانرو با چشمان تیزبین و ذهنی باز همهچیز را بهخوبی زیر نظر دارد و درست به دلیل همین تسلط و اعتمادبهنفس بالا در داستانهایش به مسائل متفاوت و مختلفی میپردازد. بااینحال، یکی از مضامین محوری داستانهای آلیس مانرو روابط انسانهاست؛ از رابطهی میان زن و شوهر گرفته تا پزشک با بیمارش، صاحبخانه و مستأجر، رابطهی میان دو دوست و... ازاینرو، حس میشود این مقوله برای او اهمیت خاصی دارد که بارها و بارها آن را به بهانههای مختلف دستمایهی داستانهای خود قرار داده است.
بنظرم نباید مقدمه رو میخوندم که بفهمم خانمه به خودش میگه بهترین نویسنده داستان کوتاه دنیا. همین کلا یه کم نظرمو منفی کرد. درکل بنظرم سرگرمکننده بود ولی فوقالعاده نبود.