«مثل هرکس دیگری، من هم در تمام زندگیام با بیشعورها سرو کار داشتهام اما در بیشتر این اوقات مثل بیشتر افراد جامعه، درگیر مفاهیم و تعاریف قدیمی بیشعوری بودهام. من هم مثل دیگران بیشعوری را بهعنوان بیماری نمیشناختم و فکر میکردم بیشعوری نوعی کمبود شخصیت است که صرفاً با اراده میتوان آن را اصلاح کرد یا از بین برد» این جملاتی است که خاویر کرمنت مشهورترین کتابش را با آن آغاز کرده است. کتابی که اگر از آن دسته آدمهایی هستید که از پزشکهایی که صدای آدم را نمیشنوند، آدمهایی که در خیابان آشغال میریزند یا مدیری که برخوردی توهینآمیز دارد خسته شدهاید، خواندنش برای شما جذاب خواهد بود.
کتاب «بیشعوری: راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت» اولین بار با عنوان اصلی «asshole no more: the original self-help guide for recovering assholes and their victims» اولین بار سال ۱۹۹۰ منتشر شد. این کتاب به زبانی طنزگونه نوشته شده است اما به موضوعی پرداخته است که بسیاری از ما بهصورت جدی با آن روبهرو هستیم، آدمهای خودخواهی که فکر میکنند حق دارند هر نوع رفتاری با بقیه داشته باشند و در بسیاری از موارد از موقعیتهایشان سوءاستفاده میکنند.
خاویر کرمنت کتاب بیشعوری را با دیباچهای آغاز کرده است که در آن دربارهی انگیزههایش برای نگارش کتاب صحبت کرده است و سعی کرده مخاطبش را آماده کند تا با محتوای کتاب مواجه شود. او در ادامه در فصل اول کتاب دربارهی بیشعوری و انگیزههای آن حرف میزند و سعی میکند تعریفی که از خطرناکترین بیماری بشریت در ذهن دارد را با تعریف کردن داستانهایی خیالی برای مخاطبانش ترسیم کند.
خاویر کرمنت پس از تعریف بیشعوری به معرفی انواع بیشعور میپردازد و سعی کرده است بهصورت مستند از مشکلاتی که بیشعورها در هر زمینهای میتوانند برای اطرافیانشان ایجاد کنند حرف بزند و تمریناتی را تعریف کند که این موضوعات را واضحتر کنند. پس از آن کرمنت تلاش میکند ماجرای بیشعوری را به سطح جامعه بکشد و از نشانههای کلان این موضوع صحبت کند. او در تمام کتاب در تلاشش نشانههای بیشعوری را در هرجایی از جامعه به تصویر بکشد و تصویرش را هر لحظه کاملتر و کاملتر کند. پس از بهتصویرکشیدن کامل مشکل، کرمنت در دو فصل پایانی کتاب تلاش میکند راهحل را پیدا کند. او از تجربیات شخصی خودش سخن میگوید و تلاش میکند دیگران را در این تجربه سهیم کند.
او در پایان هر فصل تمریناتی را تعریف کرده است که به درک محتوای کتاب کمک زیادی میکند و با توجه به نظر دکتر کرمنت میتواند راه درمان بیشعوری یا دوام آوردن در زندگی با بیشعورها باشد. جالب است بدانید خاویر کرمنت برای نگارش این کتاب با انتقادهای بسیار زیادی مواجه شد و افراد زیادی این کتاب را غیر کارشناسانه نامیدند، در مقابل افراد زیادی هم از این کتاب استقبال کردند. بیشعوری یکی از پرفروشترین کتابهای سالهای اخیر در ایران بوده است.
خاویر کرمنت نویسندهی کتاب بیشعوری زمانی خودش یک بیشعور تمام عیار بود. این چیزی است که خود دکتر کرمنت میگوید. دکتر خاویر کرمنت به خاطر کتاب بیشعوری به شدت شناخته شده است اما حرفهی اصلی او پزشکی است و پزشکی بسیار مشهور و توانمند بهحساب میآید و سالها فعالیت حرفهای موفق را در کارنامه دارد.
دکتر کرمنت تا حدود چهل سالگی در زندگیاش این را احساس نکرده بود که مشکلی وجود دارد، او همسر، دو فرزند، دوستان و همکاران متعدد و یک زندگی شغلی موفق داشت تا اینکه کم کم احساس کرد بسیاری از احترامهایی که دریافت میکند حقیقی نیست و از سر ترس است. ترک شدن از سوی همسر و فرزندان و فاصله گرفتن دوستان باعث شد او مجبور شود با حقیقت مواجه شود. حقیقتی که خودش آن را بیشعوری مینامند و معتقد است نیاز به درمان دارد. کرمنت سال ۱۹۹۰ نتایج تجربیات شخصی و مطالعاتش را در کتاب بیشعوری منتشر کرد. خاویر کرمنت در سالهای بعد کتابهای دیگری را در ادامهی بیشعوری نوشت که همه در ایران ترجمه و منتشر شدهاند. کتابهای «بیشعورهای گردنکلفت»، «بیشعورهای ابدی»، «توطئهی بیشعورها» و «بیشعوری، بس است دیگر» دیگر آثاری هستند که میتوانید از این نویسنده بخوانید.
بیشعوری از آن دست کتابهایی است که ترجمههای بیشماری از آن موجود است. مشهورترین ترجمهی این کتاب ترجمهی محمود فرجامی است که اولین بار بهصورت اینترنتی منتشر شد، بعدها انتشارات تیسا این ترجمه را در بازار کتاب ایران عرضه کرد. چیزی که ترجمهی محمود فرجامی را از سایر ترجمههایی که از کتاب بیشعوری موجود است متمایز میکند، لحن نزدیک مترجم به نویسنده است. ترجمهی او روان و خوانا است و میتوان آن را یکی از دلایل محبوبیت کتاب بیشعوری در ایران دانست.
انتشارات آوانامه کتاب صوتی این ترجمه را که «امیرمهدی ژوله»، نویسنده و بازیگر محبوب کشورمان گویندگی آن را برعهده داشته منتشر کرده است. میتوانید نسخهی الکترونیک کتاب بیشعوری با ترجمهی محمود فرجامی و صدای امیرمهدی ژوله را در همین صفحه از فیدیبو دانلود کنید و از شنیدن آن در اوقات فراغت لذت ببرید.
اگر بخواهم یک جواب ساده به این سؤال بدهم میگویم: «برای اینکه خودمان قاطی بیشعورها نشویم.» بیشعوری شوخی نیست، یک معضل بزرگ و جدی است که گریبان بشر را در تمام حوزهها، از روابط خصوصی بین فردی تا روابط کلان بینالمللی گرفته و در هر حوزهای از تجارت تا آموزش ریشه دوانده است. دنیای بدون بیشعوری دنیای فوقالعادهای خواهد بود اما هر انسان واقعگرایی میداند همچنین آرمانشهری بیشتر شبیه یک شوخی بزرگ است اما گام برداشتن در راه رسیدن به این دنیای بدون بیشعوری برای هیچ کس ضرر ندارد و بهترین راهی که برای انجام این کار وجود دارد این است که از خودمان شروع کنیم، بهترین کار این است که اول حتی مختصرترین نشانههای بیشعوری را از خودمان پاک کنیم و بعد سعی کنیم راه مقابله با بیشعورهای دوروبرمان را یاد بگیریم. میتوانید کتاب بیشعوری را به آنهایی که فکر میکنید به آن نیاز دارند هدیه دهید.
یکی از حوزههای مهم اجتماعی که ویژگیهای بیشعوری را میتوان در آنجا دید، حوزه تجارت است. مهمترین عامل آلودگی تجارت به بیشعوری رابطه تنگاتنگ آن با صنایع نظامی است. بده بستان خوبی بین این دو برقرار است، بهطوریکه به نظر میرسد هم زمان دستشان توی جیبهای همدیگر باشد.
فقط یک چیز مانع از آن میشود که تجارت به طور کامل بیشعور شود (برخلاف دولت) و آن بازار آزاد است که تجارت را مجبور میکند مولد باشد. البته ذات تولید با بیشعوری ناسازگار است اما تجارت مولفههایی را در خود دارد که حتی در صورت مولد و رقابتی بودن هم، به واسطه آنها با بیشعوری، هم از منظر فردی و هم از منظر اجتماعی اشتراک دارد. مثلا
حرص و آز
رقابت
جاه طلبی
وظیفه نشناسی اجتماعی
شهوت قدرت را در نظر بگیرید. همین خصیصه باعث میشود که روسای شرکتهای برگ با خرید بیحساب شرکتهای کوچکتر، شرکتهای خودشان را چنان زیر بار قرض ببرند که سرانجام شرکتهای بزرگتر آنها را بخرند. کارهایی که هیچکدام تأثیری بر بهبود وضع اقتصادی ندارند.
به دنبال برتری بودن چیز خوبی است، اما در تجارت گاهی هدف اصلی یعنی کسب سود مشروع و قانونی فراموش میشود. هنگامی که رو کم کنی، حرکات تبلیغاتی، کسب امتیاز بیشتر، طراحی بازپرداختهای کلان و قمار بر روی سوداهای زودبازده از هدف اصلی تجارت مهمتر باشند آن گاه تجارت بیشعور شده است.
وقتی مدیران شرکتهایی که هرسال ضرردهی دارند، پاداشهای نیم میلیون دلاری بگیرند، تجارت بیشعور شده است.
وقتی شرکتهایی که به خاطر توقف تولید محصولات یا ارائه خدماتشان، بلاموضوع شدهاند همچنان به فعالیتشان ادامه دهند، تجارت بیشعور شده است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 301.۹۷ مگابایت |
مدت زمان | ۰۵:۲۷:۴۰ |
نویسنده | خاویر کرمنت |
مترجم | محمود فرجامی |
راوی | امیرمهدی ژوله |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۱۰/۰۷ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
چرا هرکس که معروفه و تو بخشی هنر داره میتونه همه کاری رو انجام بده ژوله یکی از نویسنده های موفقه ولی واقعا چرا باید بیاد گوینده کتاب بشه هر چه زودتر جلوی این ماجراها گرفته بشه بهتره و گرنه دوبلور های ما دیگه چ یکار کنن برای همه چیز از سلبریتا استفاده میشه
صدای راوی مناسب نیست. لطفا از افراد حرفه ای استفاده شود نه صرفا براساس شهرت. تشکر
دوستان خیلی اذیت خودتون نکنید هرکسی میتونه یه کتاب بخونه و پخش کنه این ما هستیم که نتیجه کارشونو مشخص میکنیم به نظر من گوش دادن به این اثر هم ظلم به خودمه که وقتمو پاش بذارم و هم ظلم به کسایی که استعداد این کارو دارن ولی چون سلبریتی نیستن فیدیبو تبلیغشون نمیکنه. عاقبتتون به نیکی :)
کاش از افراد حرفه ای تر استفاده میکردید
این روزها همه راوی کتاب میشوند. شما چطور؟ من سبک روایت آقای ژوله رو نپسندیدم. از افراد مشهور استفاده میکنن تا فروش بره بالا؟!
صدا مناسب این کتاب نیست
واقعا متاسفم ک چنین کتاب زیبایی با چنین گویندهای داره عرضه میشه! امیدوارم توو انتخابای بعدی دقت ب یشتری لحاظ کنن ناشران کتابای صوتی
قرار نیست هرکسی توی هر زمینه ای استعداد داشته باشه! صدا اصلا مناسب این کار نیست و بهتره برای بالا بردن نرخ کتاب ها راه های دیگه رو امتحان کنید به نظرم فقط استفاده از افراد معروف جوابگو نیست😂
ببخشید ولی صدای آقای ژوله واقعا مناسب این کتاب عالی نیست هر کس که هنرمند و مشهوره دلالت نداره که تو هر کاری خوبه من آقای آرمان سلطان زاده را پیشنهاد می کنم و لطفا دیگر از هنرمند ها استفاده نکنید
نه ارزش خوندن نه ارزش شنیدن ،نداره ،مغزتون رو به بی راهه نبرین، میدونم که میگم.