درون انسان دنیای بسیار پیچیدهای وجود دارد که فقط خود انسان میتوان آن را کشف کند. خلقیات و درون انسان مانند اثر انگشت منحصر فقط به یک نفر است. به همین دلیل هر اتفاقی درون ما رخ دهد، تنها کسی که میتواند آن را برطرف کند، خود انسان است. هیچکس نمیداند دقیقا سرگشتگیهای درونی ریشه در چه چیزی دارد. اما بدون شک روزهایی رسیده است که حس کنید درونتان چیزی گم شدهاست.
کتاب زخم بوتیمار توسط ناصر قلمکاری نوشته شدهاست. این کتاب در سال 1398 توسط انتشارات نشر چشمه به چاپ رسید. این کتاب یکی از کتابهای مجموعه سهگانه ناصر قلمکاری است. کتاب زخم بوتیمار نیز مانند سایر کتابهای این نویسنده نگاهی انتقادی به شهر نشینی و سرگشتگی انسانها دارد. در این داستان شخصیتها انسانهایی سرگشته، حیران و افسرده هستند. دلیل این سرگردانی آنها زندگی شهری است. روای این داستان غیر قابل اطمینان است. نوشتن با زبان این نوع روای بسیار سخت و پیچیده است. زیرا راه داستان را به هرسویی میکشاند و از چهارچوب خارج میشود. شخصیتهای این کتاب از طبقه فقیر جامعه هستند. این شخصیتها کارهای ناشایستی را انجام میدهند که فقط ریشه در مشکلات اقتصادی ندارد. بلکه عوامل بسیار دیگری مانند مشکلات فرهنگی و شرایط اشتباه شهرنشینی بروی آنها تاثیرگذار است. زمانی که این افراد بالا دستیهای خود را نگاه میکنند و متوجه اختلاف بسیار طبقاتی میشوند. تضادها و درگیریها را پیش میآورند.
رمان زخم بوتیمار یک شخصیت اصلی به نام پری دارد. پری زن جوانی است که با بیماریهای روحی بسیاری دست و پنجه نرم میکند. این زن گمشدهای دارد که خودش نیز نمیداند کیست؟ پری به پایتخت نقل مکان کردهاست. اما به خاطر نمیآورد که تاکنون چگونه زندگی میکردهاست. فشارهای روانی این زن را تبدیل به کسی کرده که در خیالاتش زندگی میکند. به علاوه در بسیاری از مواقع تشخیص خیال از واقعیت برای زن بسیار دشوار است. داستان این کتاب بسیار به فیلم «شاتر آیلند» شباهت دارد. فیلمی که یک ذهن بیمار را نشان میدهد و در آخر داستان حوادث واقعی از خیالی تمیز داده نمیشوند. به طور کلی داستان این کتاب، گیج کننده و خیالی است.
نسخه الکترونیکی کتاب زخم بوتیمار در سال 1398 توسط انتشارات نشر چشمه منتشر شد. نسخه صوتی کتاب نیز در سال 1399 توسط انتشارات رادیو گوشه در اختیار مخاطبان قرار گرفت. گویندهی این کتاب صوتی یاشار ابراهیمی است. یاشار ابراهیمی یکی از گویندگان و دوبلرهای کشورمان است که تاکنون صدای او را در بسیاری از کتابها از جمله «روشنایی روز» از «یا فلمینگ»، «بهار 63» از «مجتبا پورمحسن»، «گذر از زمستان» از «اولیویه آدام»، ورود دزدان دریایی ممنوع، ماجرای خرگوشهای فلاپسی، گربههای وحشی، ماجرای جوناس و جونیپر، سه مرغ و طاووس، دوستی پایدار و ... اشاره کرد. شما میتوانید کتاب صوتی زخم بوتیمار به قلم ناصر قلمکاری، گویندگی یاشار ابراهیمی و انتشارات رادیو گوشه را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
ناصر قلمکاری در سال 1358 چشم به جهان گشود. او از کودکی علاقه بسیاری به نویسندگی و کتابخوانی داشت. در نهایت در دههی هشتاد فعالیتهای خود را در این زمینه آغاز کرد. او در سال 1383 اولین کتاب خود را با نام «گذر از هزارتو» منتشر کرد. این کتاب نام او را به عنوان یک نویسنده با قلمی گیرا بر سر زبانها انداخت. ناصر قلمکاری امروزه به عنوان یکی از موفقترین نویسندگان جوان ایرانی شناخته میشود. آقای قلمکاری فعالیتهایی نیز در زمینه فیلمنامه نویسی داشت. اما در نهایت نویسندگی و ادبیات را برای خود برگزید. در تمامی آثار این نویسنده درون مایههای تقریبا یکسانی وجود دارد. او یکی از منتقدان سرسخت نسبت به مضرات شهرنشینی است. زیرا شهرنشینی باعث نوعی سرگشتگی درون انسانها شدهاست. شخصیتهای داستانهای او اکثرا پریشان حال و سرگردان هستند. آنها همگی نشان امروزی را نشان میدهند که در حصار شهرنشینی گیر افتادهاند. ناصر قلمکاری تاکنون سه کتاب گذر از هزار تو، دیدار در کوالالامپور و زخم بوتیمار را منتشر ساختهاست. کتابهای نام برده به صورت الکترونیکی و صوتی در فیدیبو موجود هستند.
میگویم«من هم باهات میآیم. تنها نباشی.»
میگوید«ناراحت نباش خواهر. این قدرها هم بیعرضه نیستم.»
میرویم داخل اتاق مربیها. برای این که جو این طور جلسهها صمیمانهتر باشد. خانم مدیر هميشه میگوید توی این اتاق برگزار شود. گلسا توی بغل مادرش است. هر دو خجالت زده نگاهمان میکنند. میروم سر کمدم و خودم را سرگرم میکنم. شادی پرحرارت با زن دست میدهد و خم میشود صورتش را میبوسد. بعد گلسا را نوازش میکند.«صبحت به خیر گلی جونم. چه طوری؟»
گلسا کمی نگاهش میکند و با انگشت به جایی در اتاق اشاره میکند. بعد خجالت زده مادرش را بغل میکند. شادی خیلی بی رودربایستی دست میبرد توی قسمتی از موهای خوش رنگ مادر گلسا که از روسری بیرون افتاده. میگوید«چه رنگ قشنگی!»
زن که تا حدودی بخش آب شده، روسری را برمیدارد و موهاش را نشان میدهد. شادی میگوید«چه مدل قشنگی هم دارد. مبارکت باشد. خیلی شیک و ساده. مثل آن خوانندهی خارجی شدهای. اسمش چی بود؟... دفعهی قبلی موهات یک رنگ دیگر بود. نه؟ فکر کنم مشکی بود. بلند هم بود. ولی خداوکیلی شیک است. باز هم تبریک. یادم باشد آدرس آرایشگاه را ازت بگیرم.»
مادر گلسا میگوید«باشد. حتما زیاد دور نیست. توی همین محل است. همین خیابان اصلی را که مستقیم بروی؛ توی آخرین کوچه است.» شادی لپ گلسا را میکشد و سر کیف میگوید«جانم.»
گلسا بلند میشود روی پای مادرش میایستد و به شادی اشاره میکند. شادی روی صندلی جلو زن مینشیند. میگوید«وقتت را نمیگیرم عزیزم. جانم! چیزی شده؟ مثل این که شاکی بودی. از چی ناراحتی؟»
زن سرش را پایین میاندازد.«شاکی که نبودم عزیزم. اول میخواستم به خودت بگویم. بعد گفتم شاید بهتر باشد به مدیرمهد بگویم. میدانی, گلسا این آخریها ضعیفتر شده. خیلی بیجان است. عصر که میبرمش خانه دائم غش میکند این طرف و آن طرف. دائم خواب است. لاغرتر هم شده. خودت که میدانی کلی غذا براش میگذارم. ظاهراً همه را هم میخورد. پس چرا وزن نمیگیرد؟ حرف من نیست ها، دکترش میگوید.»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 241.۰۶ مگابایت |
مدت زمان | ۰۴:۲۳:۱۹ |
نویسنده | ناصر قلمکاری |
راوی | یاشار ابراهیمی |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۹/۱۷ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب قشنگی بود، در مورد غربت و سرگشتگی انسان های امروزی، فضای کتاب کابوس وار و پر از تعلیق بود. میشه گفت یه تریلر روانشناسی و اجتماعیه. نویسنده خیلیییی خوب از پس توصیف علایم پری بر اومده و مشخصه دانش کافی راجب این موضوع داره در کل بیسار توصیه اش میکنم. گرچه گویش کتاب ممکنه اوایل کمی ازاردهنده باهش اما به مرور خیلی بهتر میشه و شما رو با اول شخص داشتان همراه میکنه
چقدر خوانش کتاب بد و خستهکننده بود، متاسفانه از یک ربع بیشتر نتونستم گوش کنم 😑
بسیار عاااالی بود خسته نباشید
آخر احمد چی شد ؟?