در سالهای اخیر، طراحی با پردازش کامپیوتر به کمک نرمافزارهای مناسب تا حد زیادی، بسیاری از وظایف را سادهتر کرده که خود پاسخگوی هرکدام از نیازهای معماری و صنعتی است. با این حال، برای یک هنرمند، حداقل یک مورد درک تئوری ابتدایی نسبت به انواع گوناگون پرسپکتیو برای حل مشکلات عملی تصاویر فضایی که در زمان طراحی با آن مواجه میشود مفید و لازم است، به عنوان مثال، منظرهای از یک زندگی، یک شئ و یا حتی تصویری از یک انسان. در واقع، پرسپکتیو اشیاءِ واقعی همانگونه که ما میبینیم به تصویر کشیده میشوند (طراحی از مشاهدات)، همچنین در نمایش تصاویر گرافیکی اشیاء و یا محیطهای برنامهریزی شده و یا تجسم آن. بنابراین، بهرهگیری از روشهای دورنمایی یا روشهای گوناگون دیگر مانند به تصویر کشیدن صحیح مدل زندهای که مشاهده میشود (به همان صورت موجود)، و یا بررسی مجدد به منظور اطمینان از صحت و درستی شئ تجسم شده (پروژۀ معماری، تصویر و غیره) هنرمند را یاری میکند. بهطور خلاصه، وقتی به سادگی یک شئ را با کمک چشم به تصویر میکشید، ممکن است هنرمندان دریابند که آنها اگر بدون کمک گرفتن از سبک و سیاق خود آن شئ را مورد مشاهده قرار دهند به نتایج بهتری میرسند.
در کنار تفسیر پرسپکتیو، بررسی ساختار یک شئ توسط هنرمند نیز اهمیت ویژهای دارد. در واقع ساختار یک شئ نشاندهندۀ روشی است که در آن اجزاء به کل مربوط میشوند. به همین دلیل، یک طراحی ساختاری نیز سعی برخارج کردن آثار از ویژگیهای مربوطه است، همانند سطوح صاف ضروری، محورهای تشکیلدهندۀ آن، و غیره، که حتی قابل مشاهده نیستند، امّا ممکن است ترسیمها و طراحیهای مورد تشخیص قابل حدسزدن باشند. چنین روشی موجب تکمیل ارائۀ پرسپکتیو به کمک ساخت و ارزیابی منحصربهفرد هر بخش و آرایش کلی آن میگردد.
بررسی پیرامون پرسپکتیو و ساختار خطوط راهنما موجب اعتماد به نفس و تسلّط بر طراحی میگردد. یک طرح دستی از موضوعی زنده، ساخت بشر یا ارگانیک، ساده یا پیچیده، با استفاده از قوانین آشکارسازی و تنظیم فرمولهای پرسپکتیو بهتر درک، بیان یا تصحیح میشود. بهطور یقین، چنین ایدهای متعلق به یک سبک هنری و یا یک گروه نیست، بلکه به ارائۀ نتایج و ایدههای قابل قبولتر و مؤثر آن است.