- عشق، قدرت، سلطهطلبی
کتاب صوتی «شاه سلیمان» داستان در مورد فردی جنگجو است که روزهای پایانی عمر خود را سپری میکند. این مرد همان سلیمان است که از فرش به عرش رسیده و اکنون تاجری بزرگ، در عرصه شلوار میباشد ولی در فراق عشق دوران جوانیاش میسوزد و میسازد. کتاب صوتی حاضر روایتگر عشق، قدرت و روابط فردی که چندین سال مجبور به پنهان شدن و حتی از یاد بردن عشقش شده بود، است. رومن گاری کتابهای زیادی تالیف کرده که هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند از جمله آنها میتوان به «خداحافظ گاری کوپر» اشاره کرد.
- بندی از اثر
گلها را تقدیمش کردم. به عمد گلهای وحشی را انتخاب کرده بودم که بیشتر بهنظر طبیعی برسند. صدای پیامهای بازرگانی به گوش میرسید. از من خواست بروم و رادیو را خاموش کنم. زن همچنان سرزنده و هنگام راه رفتن، دست بر کمر داشت که این امر، برای آن سن و سال زیاد مناسب به نظر نمیرسید، ولی نشان میداد که هنوز احساسات جوانی را از دست نداده است. با این حال، هرگاه به طرف من باز میگشت، آشکارا سالخوردگی را در ظاهر او میدیدم.
- عشق مخفی
نشر صوتی آوانامه با همکاری «نشر مصدق» کتاب صوتی «شاه سلیمان» را با صدای میلاد فتوحی تولید و منتشر کرده است.
- رومن گاری
رومن کاتسِف با نام مستعار رومن گاری در ۸ مه ۱۹۱۴ میلادی در شهر ویلنا واقع در لیتوانی در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. پدرش زمانی که او یازده ساله بود خانواده را ترک کرد. رومن به همراه مادرش در چهارده سالگی به فرانسه رفت و در آنجا به تحصیل در رشته حقوق پرداخت. در زمان جنگ و اشغال فرانسه توسط نازیها به انگلیس رفت و در آنجا تحت فرماندهی شارل دوگل در اروپا و آفریقای شمالی جنگید. وی نخستین رمانش «تربیت اروپایی» را در ارتش نگاشت. گاری پس از جنگ به عنوان دیپلمات در شهرهای مختلف کار کرد. همچنین به عنوان سخنگوی هیئت نمایندگان فرانسوی در سازمان ملل در نیویورک و لندن فعالیت داشت.
این نویسنده اسرار آمیز در سالهای پایانی حیاتش یادداشتی پشت جلد یکی از کتاب هایش نوشت با عنوان «زندگی و مرگ امیل آژار» که اعترافی بود درباره ترفندی که موجب شد او با امضای دروغین «امیل آژار» خود را نویسندهای جوان جا بزند و در سال ۱۹۷۵ جایزه گنکور را تصاحب کند. حال آن که نوزده سال قبل از آن با نام رومن گاری موفق به کسب این جایزه شده بود. از او آثار زیادی برجای مانده است که میتوان به «ریشههای آسمان»، «شب آرام خواهد بود»، «شاه سلیمان»، «گذر روزگار» و... اشاره کرد.
رومن گاری در دوم دسامبر۱۹۸۰ در آپارتمانش واقع در پاریس دراز کشید و سر یک تپانچه کالیبر ۳۸ مارک «اسمیت و وسون» را در دهانش گذاشت و به زندگی یکی از پرکارترین نویسنده فرانسوی پایان داد.