در بولوار هاسمان، مردی بسیار سالخورده با ریش و سبیل سفیدی که البته پس از آشنایی بیشتر ما با هم، آنها را تراشید، سوار بر تاکسی من شد. سلمانی به آن مرد گفته بود که ریش و سبیل سفید، او را سالخوردهتر نشان میدهد. پیرمرد در آن هنگام هشتاد و چهار سال داشت و نمیخواست ظاهری پیرتر داشته باشد. به هر حال، در نخستین ملاقات سبیل بلند و ریش کوتاهی معروف به مدل اسپانیایی که نخستین بار در اسپانیا باب شد، داشت.
همان لحظه متوجه شدم که شخصیتی موقر و محترم، و چهرهای جذاب دارد و اجازه نداده است سستی و فتور بر او چیره شود. در مقایسه با سایر اعضای بدن، چشمانی زنده، تیرهرنگ، و حتی میتوان گفت سیاه داشت که این رنگ سیاه، بر همه اعضای نزدیک، سایه میانداخت.