«در آسمان تنها رد پرندگان است که وجود دارد و بس؛ چیزی آنجا زیسته که اکنون نیست، تنها ردی از خود به جای گذاشته.»
کتاب پرندهباز Birdy اولین رمان، نویسنده نام آشنا ویلیام وارتن است، که هنگام انتشار بیش از 50 سال سن داشت. این کتاب در سال 1978 در ایالات متحده آمریکا به چاپ رسید. کتاب پرندهباز جوایز بسیاری از جمله جایزه کتاب اول ایالات متحده را بدست آورد. اما در رقابت با کتاب «مامور اعدام»، جایزه پولیتزر را از دست داد. کتاب پیشرو به عنوان یکی از خارقالعادهترین رمانها شناخته میشود. در سراسر جهان کتاب پرندهباز را به عنوان «کتابی کلاسیک برای خوانندگانی که هنوز به دنیا نیامدهاند.» میشناسند. این کتاب داستان خود را در نوزده فصل روایت میکند.
پرندهباز کتابی خلاقانه و رویایی در مورد دوستی، خانواده، رویا، عشق، جنگ، زنده ماندن، جنون و زیبایی و بیشتر از هرچیز « پرندگی» است. داستان این کتاب از پسری جسور، خونگرم ولی گاهی شیطان و پرحاشیه به نام آل آمبروجیو آغاز میشود. آل تمام خوشی زندگی را در سپری کردن زمان با دختران دانسته و این برایش مفهوم زندگی است. اما داستان این کتاب درمورد آل نیست. آل دوست صمیمی به نام بردی Birdy دارد. این پسر بسیار عجیب و مرموز است، البته شاید هم نابغهای خفته است. بردی جثهای کوچک و ظریف دارد. او در زندگی فقط میخواهد یک پرورش دهنده بزرگ پرندگان مخصوصا قناری باشد. آل و بردی در حومه شهر فیلادلفیا متولد و بزرگ شدهاند. در دبیرستان آل شیفته دختران است. اما بردی در نهایت با ممارست و تلاش خود یک مرغداری تاسیس میکند.
شیفتگی بردی به قناریها، عادتها، نواها و مهمتر از همه پروازشان تمامی تخیلات او را به سمت پرندهها میکشاند. بردی از هر لحاظ به جز جسمی شبیه پرندهها میشود. مثل آنها رفتار میکند و آرزوی پرواز مانند پرندگان را در سر میپروراند. او ساعتها در رویای پرواز بیدار میماند و تلاش دارد خودش را به یک پرنده تبدیل کند. اما چرا پرنده؟ زیرا پرنده آزاد و رها است، رهایی بیقید و شرط برای بردی آرزو است. اما آغاز جنگ جهانی دوم همه چیز را به یک باره بهم میریزد. بردی و آل به جنگ اعزام میشوند. در طی جنگ این دو از یکدیگر جدا شده و اتفاقات بسیاری را از سر میگذرانند. در سال 1945 با پایان جنگ، ارتش بردی را به خاطر علائم اختلال شخصیتی به بیمارستان روانی ارتش منتقل میکند. آل که بعد از سالها به دیدار دوست خود آمده، از دیدن وی در این حال غریب متعجب است. بردی آنقدر در خیال و تصورات خود پرنده بوده، که هماکنون نیز خود را پرندهای در قفس تصور میکند. او میخواهد به سمت آزادی پر بکشد. اما داستان کتاب پرندهباز به این سادگیها نیست.
در این داستان یک نوع واژهگرایی وجود دارد، یک مرکزیت عجیب و غریب که چنان خود را محکم نگه میدارد، تا کاملا موفق شود. بردی و امیال او کاملا نمادین هستند. آزادی مهمترین و بزرگترین ویژگی پرندگان است. اگر نگاهی به دیگر جانوران کنیم، به غیر از تعدادی بقیه در اسارت انسان بوده، اما پرندگان در آسمان آزاد هستند. بردی پسری است که با تمام وجود تلاش میکند تا به زیبایی غیرقابل توصیفی که انسانها از آن دورماندهاند، نزدیک شود.
در این داستان ویلیام وارتن داستان فراموشنشدنی را ارائه میکند که مفهوم دیگری از عقل را در جهان نشان میدهد. کتاب پرندهباز کتابی خارقالعاده است که اگر آن را نخوانید بیشک یکی از بهترین کتابهای تاریخ را از دست دادهاید.
در سال 1984 در آمریکا فیلم سینمایی با اقتباس از کتاب پرندهباز به نام «بردی» ساخته شد. کارگردان این فیلم آلن پارکر Alan Parker است. در این فیلم بازیگران بسیاری از جمله نیکلاس کیج Nicolas Cage، متیو موداین Matthew Modine، کارن یونگ Karen Young و ... به هنرنمایی پرداختهاند. فیلم بردی برنده «جایزه بزرگ» در سیوهشتمین جشنواره فیلم کن Festival de Cannes شدهاست.
در سال 1997 با اقتباس از این کتاب نمایشی بروی صحنهها رفت. این تئاتر توسط شاعر و نمایشنامه نویس نائومی والاس Naomi Wallaceکارگردانی شدهاست.
کتاب پرندهباز توسط مترجم خوب کشورمان سحر رضاسلطانی ترجمه شدهاست. این کتاب در سال 1398 توسط انتشارات نشر خوب به چاپ رسید. از دیگر کتابهای ترجمه شده توسط خانم سحر رضاسلطانی میتوان به رئالیسم جادویی اشاره کرد. ترجمه کتابهای رضاسلطانی روان و دلنشین است. شما میتوانید کتاب الکترونیکی پرندهباز به قلم ویلیام وارتن و ترجمه سحر رضاسلطانی و انتشارات نشر خوب را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
ویلیام وارتن William Wharton زاده 7 نوامبر سال 1925 است. او در ایالت پنسیلوانیا و در یک خانواده نسبتا فقیر کاتولیک چشم به جهان گشود. او فارغ التحصیل دبیرستان داربی است. نام و عکس او سالها بعد بروی دیوار مشاهیر دبیرستان خودش قرار دادهشد. وارتن در طول جنگ جهانی دوم، در ارتش آمریکا خدمت میکرد. او در یکی از نبردها به نام آردنن به شدت زخمی شد. پس از بهبود شرایط جسمانی از ارتش خارج شده و به ادامه تحصیل پرداخت. وارتن در دانشگاه کالیفرنیا لیسانس هنر و دکترای روانشناسی دریافت کرد و بعدا در همان شهر به تدریس هنر پرداخت.
وارتن قبل از انتشار اولین رمانش، خاطرات دوران جنگ خود را به صورت مقاله منتشر کرد. اولین کتاب ویلیام وارتن در سال 1978 به نام «پرندهباز» منتشر شد. این کتاب موفقیت و محبوبیت بسیاری را برای نویسنده آن به همراه داشت. به علاوه با اقتباس از این کتاب فیلم سینمایی ساخته شد. در سال 1988 وارتن خانواده خود را در یک تصادف از دست داد. تنهایی و اندوه بسیار این اتفاق برای او باعث خلق اثر «به نام پدر به نام زندگی» شد. او در لهستان محبوبیت بسیاری به دست آورد، جایی که بسیاری از نسخههای کتاب او به فروش میرسید. او سرانجام در سال 1996 کتابی از خاطرات زندگی خود را به نام «قایق مسکونی در رودخانه سن» منتشر کرد. از آثار منتشر شده توسط این نویسنده میتوان به غرور، مرگهای نابجا، نیمه شبی آرام، آخرین دلدادگان، قایق مسکونی در رودخانه سن و ... اشاره کرد. اما سرانجام شمع جان ویلیام وارتن در 29 اکتبر سال 2008 خاموش شد.
بردی کوچولو را کمی پیش از کریسمس به خانه آوردهام و حالا در فوریه دیگر نشانههای بلوغ در او ظاهر شدهاست. یک جا میایستد و بدون آنکه پرواز کند، عصبی بال بال میزند یا با خودش تکههای روزنامه و نخ را این طرف و آن طرف میبرد. بعضی وقتها هم جیک جیک کوتاهی میکند یا جیک جیکش را میکشد. وقتی از دستم غذا میخورد مثل وقتی که پرندهها جفت گیری میکنند در خودش جمع میشود بالهایش میلرزند و از من میخواهد به او غذا بدهم. کمی غذا روی انگشت خیسم میگذارم اما بردی کوچولو میخواهد خودم غذا را ته حلقش بگذارم؛ همان طوری که به جوجهها غذا میدهند. وقتی زمان جفت گیری پرنده ماده فرا میرسد رفتارش خیلی جوجهها میشود.
همان موقعها مادرم میفهمد که بردی کوچولو را آزاد میگذارم تا برای خودش دور اتاق بچرخد. چه بلبشویی به پا میشود. بعد از کلی اعصاب خردی، پدرم اجازه میدهد توی اتاقم، زیر تختم که پایههای بلندی دارد، آشیانه بزرگی بسازم. مادرم باز هم غر میزند، اما است کنار بیاید. به نظر میرسد پدرم بعضی وقتها چیزهایی سرش میشود.
دلم میخواهد این آشیانه تا جای ممکن نامرئی باشد، برای همین برای ساختنش از نازکترین سیم ممکن استفاده کنم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۱۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 344 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۲۸:۰۰ |
نویسنده | ویلیام وارتن |
مترجم |