شهر گولن در دهههای گذشته، جزء شهرهای درجة اول مملکت و شهری متمدن بوده است. به دلایل نامعلوم اکنون از نظر اقتصادی، سیاسی و زیبایی شهر در حال رکود و شکست است و تبدیل به مخروبهای شده است. خانم کلر زاخاناسیان، میلیاردر جهان، و متولد شهر گولن است. او صاحب نفت ارمنستان، راهآهن آمریکای غربی، کمپانی رادیوی آمریکای شمالی و... است و خدماتی برای کشورهای جهان عرضه کرده است. کلر با قطار کالبرشتات به قصد گولن حرکت میکند تا با فکر و قصد استثنایی پا به میدان بگذارد. در ملاقات «بانوی سالخورده» نیروی ثروت کلیة ملاکهای باارزش را بیاعتبار میکند و از بیگناهان جنایتکار میسازد. اما تقصیر به گردن هیچکس نمیافتد، چرا که قربانی و جلاد هر دو در بند و اسیر نیروهای مخرب یکدیگر هستند که از میان برداشتن آنها غیرممکن است.