سفر لیندانبرگ
لیندانبرگ پرفسور آلمانی برای اثبات نظریه خود به همراه برادرزادهاش اکسل و هانس به مرکز زمین سفر میکنند. لیندانبرگ به همراه گروهش سفر خود را از دهانه آتشفشانی در ایسلند آغاز و به سمت مرکز زمین حرکت میکنند. در این سفر با حوادث و اتفاقات زیادی از جمله حیوانات ماقبل تاریخ، خطرهای طبیعی و... مواجه میشوند.
علم، واقعیت، خیال
«ژول ورن» در قرن نوزدهم و بیستم میلادی ژانر محبوب کودک و نوجوان یعنی ژانر علمی-تخیلی را پدید آورد. وی در آثار خود واقعیت علم را با تصور و خیال در هم آمیخت تا دریچهای از دنیای جدید را به روی مخاطبان خود بگشاید. «ژول ورن» در کتاب «سفر به مرکز زمین» نیز از این سبک خود پیروی کرده و قوه هیجان و تخیل کودکان و نوجوانان را به فعالیت واداشته و سوالات مهمی را در ذهن کودکان و نوجوانان ایجاد میکند.
صدایی از اعماق زمین
کتاب صوتی «سفر به مرکز زمین» که با صدای سامان قلیچخانی با همکاری انتشارات ققنوس توسط نشر صوتی آوانامه تولید و منتشر شده است مخاطبان را در سفری پر ماجرا به اعماق زمین همراهی میکند.
نویسنده محبوب کودکان و نوجوانان
ژول گابریل ورن ملقب به ژول ورن در سال ۱۸۲۸ در شهر نانت فرانسه به دنیا آمد. عمده شهرت وی به دلیل نگارش کتابهای علمی-تخیلی است. بسیاری از منتقدان و بزرگان ادبیات جهان از وی به عنوان پدر ادبیات علمی-تخیلی یاد میکنند. وی در ابتدا کار خود را با نوشتن کتابهایی در ژانر دارم آغاز کرد و بعدها به توصیه خانوادهاش دست از نگارش این نوع کتابها برداشت. بعد از آشنایی با «الکساندر دوما» به نگارش نمایشنامه اقدام میکند و نمایشنامه «پوشالهای بر باد رفته» وی مورد پسند دومای پدر قرار میگیرد و به روی صحنه میرود. ژول ورن در سال ۱۸۶۲ با ناشری به نام پیر-ژول اتزل قرارداد فروش کتاب نامدار خود، «پنج هفته در بالن» را امضا نمود. بالاخره ژول ورن دریافت که استعداد او در داستاننویسی است و ابتدا فرانسه و در اندک زمانی پس از آن تمام دنیا از وجود این نویسنده آگاه شدند. وی در سال ۱۹۰۵ دارفانی را وداع گفت.
برشی از کتاب
در حقیقت مجبور شدیم جیرهبندی کنیم. فقط برای سه روز آب داشتیم. عصر، سر شام، به این موضوع پی بردم. از همه بدتر این بود که در آن زمین متعلق به دوران انتقال شانس کمی برای مواجه شدن با چشمهی آب جاری داشتیم. در تمام مدت روز بعد، تونل با قوسهای ضربی بیانتهایش ادامه داشت. بدون این که حرف بزنیم، راه میرفتیم. سکوت هانس به ما هم سرایت کرده بود. راه، حداقل به طور آشکار، سربالا نبود. حتی گاهی به نظر میآمد سرازیری است. اما چندان محسوس نبود و پروفسور را خاطر جمع نمیکرد، زیرا ظاهرا آن لایهها تغییر نمیکرد و نشانههای حاکی از دوران انتقال بیشتر دیده میشد.
کتاب که خیلی خوب و جذاب هست ولی در مورد گوینده بخوام بگم معرکه بود نقش پروفسور لیندبورک و آکسل عالی بود جوری که داشتم به آخر کتاب می رسیدم دلم برای آکسل تنگ میشد ??