0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
پادکست زهینه [زندگی بهینه] - طنز زبان📜سفرنامه احمد شاملو و آیدا

پادکست زهینه [زندگی بهینه] - طنز زبان📜سفرنامه احمد شاملو و آیدا

پادکست‌

کانال:
زهینه [زندگی بهینه]

درباره این اپیزود
یوم جمعه اول شوال عید فطر. دلمان را خوش کرده بودیم که این روز را در سفر میمنت اثریم و دست امام جمعه دارالخلافه از دامنمان کوتاه است و نمیتواند از ما فطریه بدوشد.اما همان اول صبح میر کوتاه گردن شکسته حال ما را گرفت. این میر کوتاه پسر داماد علی خان چابهاریست که رخت دار باشی ما بود و چند سال پیش در سفر کاشان یکهو شکمش باد کرد, چشمهایش پلق زد, رویش سیاه شد و مرد.بردند خاکش کنند ملاها جمع شدند علم شنگه راه انداختند که این بی دین معصیت کار بوده خدا رو سیاهش کرده نمیگذاریم در قبرستان مسلمانان دفنش کنند. لجاره ها هم وقت گیر اوردند کسبه را واداشتند دکان و بازار را ببندند, دسته های سینه زن و زنجیر زن و شاه حسینی راه انداختند از شهرها و دهات دور و بر هم امدند ریختند تو مسجد جمعه ملا را فرستاند رو منبر که چه کنیم چه نکنیم گفت: این ملعون الخبیص اصلا دفن کردن ندارد جنازه نجسش را باید با گه سگ اتش زد.داشتند دست به کار می شدند که کاشف عمل امد که علت مرگ ان بیچاره خوردن خورش بادمجانی بوده که عقرب از دودکش بالای اجاق تو کماجدو نش افتاده. خلاصه هیچی نمانده بود به فتوای ملا باشی جسد ان مرحوم مغرور را با سنده سگ فراوانی که به همیاری جند اسلام از کوچه پس کوچه های کاشان و ساوه و نطنز و ان حوالی اورده وسط میدان شهر کود کرده بودند هندی مندی کنند, خدا بشکند گردن حکیم باشی تلوزان را که با نشان دادن عقرب پخته فتنه را خواباند.سوزاندن جسد ادمیزاد پر و پیمانی مثل داماد علی خان با سنده سگ البته کلی سیاحت داشت و اتفاقی نبود که هر روز پا بدهد. حالا اگر صاحب جنازه رخت دار مخصوص بوده باشد هم خب باش. ما که بخیل نیستیم. مرده اش که دیگر به حال ما فایده ای نداشت فقط تماشای ان مراسم پر شکوه هند و اسلامی از کیسه ما رفت.الغرض صحبت سر میر کوتاه بود. خبث طینت این بد چابهاری به اندازه ایست که از همان دوران غلام بچگی توانست اول خوفیه نویس دریار همایونی شود. همه شرایط خوفیه نویسی در او جمع است. پستان مادرش را گاز گرفته, دست مهتر نصیب عیار را از پشت بسته است. پول کاغذی را تو کیف چرمی ته جیب ادم میشمارد. ولدالزنا حتی از تعداد زالوهایی که نائب سلطنه و صدر عظم و امام جمعه به بواسیلشان می اندازند هم خبر دارد. ادم نا بازه حرام زاده ایست. خود ما هم ته دل از او بی نوهمی نیستیم اما دوام اساس سلطنت را همین گونه افراد ضمانت می کنند.شنیده بودیم قهوه جمیله ای را تور کرده به لهو و لعب مشغول است. معلوم شد در عوالم جاسوسی و خدمت گذاری ضعیفه را پخت و پز کرده پیش او انگلیزی ( انگلیسی ) می اموزد. امروز محرمانه کاغذی در قوطی سیگار جواهر نشان ما قرار داده بود با این مطلب که:" all ready بیشتر نوکرهای دربار همایون conecction سلطان روسپی خانه شده قرار داده اند با روی کار امدن candida او بیضه اسلام را disappared کنند".هر چه بیشتر خواندیم کمتر فهمیدیم بلکه اصلا چیزی دستگیرمان نشد. دل پیچه همایونی را بهانه کرده روانه تویلت شدیم که همان دارالخلاء خودمان باشد. بحمدالله این قدرها انگلیزی می دانیم و به میر کوتاه اشاره فرمودیم که در این روز عید افتخار افتابه کشی با اوست.رفتیم پشت پرده دارالخلاء خف کردیم و همین که میر کوتاه با افتابه رسید گریبانش را گرفته فلامجلس به استنطاق او پرداختیم که: پدر سوخته چه مضخرفاتی تحریر کردی که حالیمان نمیشود فقط کلمه کاندیدا را فهمیدیم؟؟در کمال بی شرمی گفت: قربان والا بلا بعضی از مطالب معروضه persian word ندارد.فرمودیم:persin word دیگر چه صیغه ایست؟؟عرض کرد : یعنی کلمه فارسی.لگدی حواله اش کردیم که: حرام لقمه حالا دیگر فارسی کلمه فارسی ندارد !!!؟؟محل نذول لگد شاهانه را مالید و نالید گفت: تصدق بفرمایید. منظور چاکر این بود که ان کلمات در فارسی لغت ندارد.محض امتحان سوال فرمودیم: ان کلمه اول چیست ؟؟عرض کردal ready:تو شکمش واسرنگ رفتیم: که خب یعنی چه؟؟به التماس افتاد که : سهو کردم یعنی جخ یا همین حالاشم. نیت سوء نداشتم انگلیزیش راحتر بود انگلیزی عرض کردم.پرسیدیم: ان بعدیش, ان بعدی چی نمک به حرام ؟؟اشکش سرازیر شد عرض کردconnection :یعنی رابط در اینجا یعنی جاسوس.گلویش راچسبیدیم فرمودیم: مادرت را برای عشرت اساکر همایونی روانه باغ شاه میکنیم تخم حیض. حالا دیگر در زبان خودمان کلمه جاسوس نداریم !!؟؟ تو همین دربار قضا اقتدار ما چوب تو سر سگ بزنی جاسوس میریند پدر سوخته. حالا جاسوس نداریم !!؟؟ صدرعظم ممالک محروصه جاسوس انگلیز است, وزیر دربار جاسوس نمسه, نائب سلطنه زن طلب جاسوس روس و گوش شیطان کر به خواست خدا خود ما این اواخر جاسوس نمره اول نیکسون دماغ و بیسینجریم. جاسوس نداریم !!؟؟با صدای خفه از ته حلقوم عرض کرد: قبله عالم دارید جان نثار را خفه می فرمایید.مختصری شل فرمودیم نفسش پس نرود. سوال شد: ان اخری, ان دسته پیر را از کجا دراوردی ؟؟؟عرض کرد: دسته پیر خیر قربان disappared. d- i- s- a- p-p- a- r- e- d یعنی ناپدید.دیگر خونمان به جوش امده بود. در کمال غضب فرمودیم: مادر به خطا حالا میدهیم بیضه هایت را disa فلان بهمان کنند تا فارسی کاملا یادت بیاید.القصه مردتیکه حال ما را گرفت نگذاشت عید فطر به این بی سرخری را با خوبی و خوشی به شب برسانیم.از اخته کردنش در این شرایط پلتیکی چشم پوشی کردیم. در عوض دستور فرمودیم میرزا طبیب شیرازی او را ببرد بنشاند وادار کند جلوی هر کدام از ان کلمات منحوسه هزار بار معنی فارسیش را به خط نستعلیق شکسته مشق کند. دیدیم میرزا طبیب دهنش را پشت دستش قایم کرده میخندد.پرسیدیم چیست؟عرض کرد: قربان خاک پای جواهر اسایت بشوم بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست. ملا ابراهیم یزده خاصتی ( اسم اصلی دکتر ابراهیم یزدی ) که این اطراف پیش نماز بود صلوات را صیلویت میگفت و نصفش را انگلیسی صادر میکرد.صله الا ماحمد and only family مبلغی خنده فرمودیم حالمان بهتر شد به میرزا طبیب گفتیم به آن پدر سوخته بگو پانصد بار بنویسد هزار بار زیاد است از شغل شریفش باز می ماند.احمد شاملوپی نوشت :( شاملو این داستان را در یکی از نشست های ادبی اش در آمریکا برای ایرانی ها باز خوانی می کند )بنده امشب میخوام اول یه خورده شما رو بخندونم... در این چند ماهی که به دلایل طبی مجبور شدم در آمریکا بمونم بار ها و بار ها از بعضی دوستانی که می بینم خواهش کردم مطلبی رو که میگن لطفا برام به فارسی ترجمه کنن... این روز ها سر گرم نوشتن سفر نامه ای هستم تو مایه های طنز،البته این یه سفر نامه ی شخصی نیست بلکه از زبان یک پادشاه فرضی،احتمالا از طایفه ی منحوس قاجاریه،روایت میشه تا برخورد دو جور تلقی و دو گونه فرهنگ یا برداشت اجتماعی برجسته تر جلوه بکنه... و اینکه قالب طنز رو براش انتخاب کردم جهت اینکه جنبه های انتقادی رویداد ها و در این قالب بهتر میشه جا انداخت.. با اجازه شما یه قسمت کوچیکیش رو که ناظر بر مسئله ی "آلودگی زبان" هست براتون می خونم: ( خواندن داستان آغاز می شود )( ادامه صحبت با حاضرین در جلسه )-علت اینکه این سفر نامه رو خوندم به خاطر موضوعیست که واقعا گفتنش زبونمو می سوزونه و پنهان کردنش مغز استخونمو...منظورم موضوع بسیار دردناک اضمحلال هویت ملی ماست... فرهنگ ایرانی و زبان مادری نسل دوم مهاجران.. یعنی فرزندان شما(رو به حضار میگه ها) که فکر کردم چون فرصت بهتری پا نخواهد داد امشب محضر شما رو ضمنا برای مطرح کردن این موضوع هم غنیمت بشمرم... در کشور های اروپایی مطالعه ای ندارم اما فقط یک نگاه گذرا به وضع زبان فارسی ایرانیان مهاجر آمریکا برای پی بردن به عمق فاجعه کافیست... وجه غم انگیر این مشکل موقعی آشکار تر میشه که توجه کنیم زبان فارسی حتی در زمان ایل غار های گوناگون و دراز مدت اعراب و مغول ها و ترک ها و ترکمن ها هرگز خم به ابرو نیاورده... و اقوام غیر فارس زبان محدوده ی جغرافیایی ایران مازندرانی/گیلک/آذربایجانی/لر/کرد/بلوچ/عرب... حتی کوچیدگان و کوچانیدگان ارمنی و آسوری حتی آنهایی که به طور مستقیم زیر فشار های حکومت مرکزی از نوشتن و سرودن به زبان بومی خود ممنوع بودند هم توانسته اند با چنگ و دندان دست کم زبان شفاهی خودشون رو حفظ کنند.. اما امروزمتاسفانه باید بپذیریم و در کمال خجلت وسر شکستگی اعتراف کنیم که نسل دوم مهاجران دهه ی حاضر حتی زبان مادری شان را نمی دانند... و اگر اقدام عاجلی صورت نگیرد با این سرعتی که بحران هویت گریبان گیر این نسل بی شناسنامه شده،ایران باید میلیون ها تن از این فرزندان خود را به کلی از دست رفته تلقی کند...همین جا بگم که در این فاجعه نسل دوم هیـچ گناهی نداره.. گناهکار نسل اوله... امیدوارم تلخی حرفم رو به رک و راستیش ببخشید.. گناهکار اصلی پدر ها و مادر ها هستند که قبل از بچه ها باید فکری به حال هویتشون بکنن.. اونا حتی تو خونه هم به قول آقای اسماعیل فصیح "فارگلیسی" اختلاط میکنن... یک زبان حرامزاده ای که صرف و نحوش فارسی ست لغاتش انگلیسی... صبح خانوم به آقا نهیب میزنه که :" بابا hurry up داره late میشه jobت رو lose میکنی...!!!امروز دیگه چه excuse ای داری؟!و آقا خمیازه میکشه که : leave me alone! خیلی depress ام ! انگار blood pressure ام رفته بالا ..."واقعا که حال آدم رو به هم می زنن ...من نمیدونم بدون فرهنگ و زبان و هویت ملی اصلا چه جوری میشه زندگی کرد؟چه جوری میشه سر خود رو بالا گرفت؟ چه جوری میشه تو چشم همسایه نگاه کرد و گفت منم وجود دارم؟میشه یهو این یدونه دندون لق پوسیده رو هم کند انداخت دور و کلا انگلیسی حرف زد... حالا چرا باید فارسی رو با انگلیسی اینجوری ملغمه بکنن فارسی و انگلیسی باهم بلغور کنن؟؟ هم زبون انگلیسی رو خراب مبکنن و هم فارسی رو...مگر به همین سادگی میشه یک هویت عمیق چند هزار ساله رو در عرض چند سال تاپاپاسی آخر باخت؟؟؟ میشه به همین مفتی یک فرهنگ چند هزار ساله رو که اون همه نام درخشان پشتش خوابیده یک شبه ریخت تو زنبیل آشغال گذاشت جلوی در گربه ورداره ببره؟؟؟به هر حال اونچه که می خواستم عرض کنم این بود.

شناسنامه

فرمت محتوا
مدت زمان
زبان
audio
۱۴:۱۰

گذاشتن این عنوان در...

نشان‌شده‌ها
شنیده‌شده‌ها
طنز زبان📜سفرنامه احمد شاملو و آیدا