راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهیدنویسنده: اسپنسر جانسونمترجم: فریبا جعفری نمینیکتاب قلهها و درهها نوشتهی اسپنسر جانسون برای نخستین بار در سال 2009 منتشر شد. این کتاب آخرین نوشتهی اسپنسر جانسون است و مانند بیشتر کتابهای او بلافاصله بعد از انتشارش در فهرست کتابهای پرفروش قرار گرفت. کتاب قلهها و درهها کتابی راهگشا برای همهی خوانندگان است. این کتاب در دستهای از کتابهای روانشناسی قرار میگیرد که به آنها کتابهای خودیاری یا (Self-Help) میگویند. خواندن این دسته از کتابها به خواننده کمک میکند تا بتواند زندگی بهتری داشته باشد. نویسنده در مقدمهی این کتاب مینویسد: « من معتقدم که این مسائل و مشکلات نیستند که بزرگ و یا کوچکاند بلکه این انسانها هستند که بزرگ و یا کوچکاند. گاهی گفته میشود که در دنیای بیرون انسانها مشکلی وجود ندارد. این انسانهای ناکام هستند که در ذهن خود همه چیز را مشکل میبینند و احساس ناتوانی میکنند. اگر این اصل را بهعنوان یک پدیدهی نسبی بپذیریم در آن صورت قلهها و درهها در زندگی انسانها معنای دیگری پیدا میکند و به نظر میرسد در بسیاری از مواقع قلهها و درهها در ذهن آدمیان شکل میگیرند و در دنیای واقعیتها مصداق پیدا میکنند.»مروری بر فصلهای کتاب قلهها و درهها راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهیدکتاب قلهها و درهها در نه فصل نوشته شده است.فصل اول: احساس افسردگی در درههافصل دوم: دستیابی به پاسخهافصل سوم: فراموش کردنفصل چهارم: استراحت کردنفصل پنجم: آموختنفصل ششم: کشف کردنفصل هفتم: سهیم بودنفصل هشتم: استفاده از روش قلهها و درههافصل نهم: لذت بردن از قلههادربارهی اسپنسر جانسون نویسندهی کتاب قلهها و درهها راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهیداسپنسر جانسون (Spencer Johnson) یکی پرطرفدارترین نویسندگان جهان است که عمده شهرت وی به دلیل کتابهایی است که درباره نحوهی لذت بردن از زندگی، آموزش هنر زندگی کردن و راههایی که منجر به موفقیت و پیروزی در محیط کار و زندگی میشود، نوشته است. دکترجانسون به این معروف است که میتواند مسائل بسیار پیچیده را به راحتی و با زبان ساده بیان کند و راهحلهای مناسب و راهگشا ارائه کند. او خالق تعداد زیادی از پرفروشترین کتابهای نیوریوک تایمز است مثل «چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟» و مشهورترین کتاب مدیریتی جهان «مدیریت یک دقیقهای» که به همراه «کن بلانچارد» نوشته است.جانسون در سال 1938 در داکوتای جنوبی به دنیا آمد و پس از مبارزهای طولانی با بیماری سرطان در سال 2017 در سن 78 سالگی درگذشت. پدر اسپنسر معمار و مادرش معلم بود و کودکی او در لس آنجلس گذشت. جانسون پس از اینکه مدرک کارشناسی روانشناسی خود را از دانشگاه کارولینای جنوبی گرفت در رویال کالج ایرلند مدرک پزشکی خود را نیز دریافت کرد در هاروارد تحصیلات پزشکی خود را ادامه داد. اسپنسر علاوه بر نویسندگی دارای افتخارات مهم دیگری هم هست. او سابقه فعالیت به عنوان مدیر ارتباطات در شرکت مدترونیک را دارد. مشاور مرکز مطالعه انسان بوده و ریاست دانشکده مدیریت دانشگاه هاروارد را بر عهده داشته است. ترجمهی کتاب قلهها و درهها راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهید به فارسیانتشارات قطره کتاب قلهها و درهها راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهید را با ترجمهی ندا شادنظر عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. ندا شادنظر از مترجمان پرکار کشور است. حوزهی تخصصی شادنظر ترجمهی آثار کودکان و نوجوانان است. او مترجم مجموعهی کتابهای خاطرات یک بیعرضه است. کتاب قلهها و درهها راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهید در دستهی کتابهای موفقیت قرار دارد.کتاب قلهها و درهها راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهید مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 116 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 5 روز بخوانید.کتاب قلهها و درهها راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهید حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع علمی را بخوانند مفید خواهد بود.در بخشی از کتاب قلهها و درهها راهی برای مدیریت لحظههای خوب و بد زندگی و دستیابی به آنچه میخواهید میخوانیمروزی روزگاری، مرد جوان و باهوشی در دره ای زندگی می کرد. او اندوهگین بود؛ بنابراین تصمیم گرفت به ملاقات پیرمردی برود که در قله زندگی می کرد. او وقتی جوان تر بود، در دره خوشبخت بود. در چمن ها بازی و در رودخانه شنا می کرد. آن دره، تنها مکانی بود که می شناخت و تصور می کرد تمام عمرش را آن جا خواهد بود. در دره بعضی روزها ابری و بعضی روزها آفتابی بود؛ همه ی روزهای زندگی اش شبیه به هم بود و این، به او احساس آرامش می داد.با این حال، وقتی بزرگ تر شد، چیزهایی را در دره دید که به نظرش نادرست می آمد. او سردرگم و متعجب بود که چرا قبلاً آن ها را در دره اش ندیده است. با گذشت زمان، نارضایتی و اندوه مرد جوان نیز بیش تر می شد، هرچند دلیلش را نمی دانست. تلاش کرده بود در دره اش کارهای مختلفی انجام دهد، ولی هیچ یک از آن ها او را خوشحال و راضی نمی کرد.در یکی از شغل هایی که انتخاب کرده بود، به نظر می رسید رئیسش او را به دلیل کارهای اشتباهش سرزنشش می کند و به کارهای درستش توجهی نشان نمی دهد. در شغلی دیگر، او یکی از بسیار کارمندانی بود که به نظر می رسید مهم نیست کارش را خوب انجام دهد یا نه. نقش او اهمیتی نداشت، حتی برای خودش.روزی گمان کرد سرانجام به خواسته اش دست یافته است. سخت تلاش می کرد و تشویق می شد. با همکارانِ خوبی کار می کرد و افزایش تولیدات شرکت، باعث غرورشان شده بود. او خوب کار و پیشرفت می کرد و ریاستِ بخشی از شرکت را به عهده گرفت. متاسفانه بعد از مدتی احساس کرد در شغلش امنیتی وجود ندارد. در پی هر ناامیدی، ناامیدی دیگری به سراغش می آمد. احساس می کرد دوستانش وضعیت او را درک نمی کنند و خانواده اش به او می گفتند این مرحله ی گذراست و آن را پشت سر خواهد گذاشت. مرد جوان از خود می پرسید، آیا ممکن است در مکان دیگری به خواسته اش دست یابد؟
شناسنامه
فرمت محتوا
مدت زمان
زبان
audio
۳۹:۲۴
گذاشتن این عنوان در...
نشانشدهها
شنیدهشدهها
کتاب صوتی قلهها و درهها؛ مدیریت لحظات خوب و بد📒اسپنسر جانسون