مت هیگ در کتاب کتابخانه نیمه شب داستان دختری را روایت میکند که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند، اما با ورود به یک کتابخانۀ جادویی نگاهش به زندگی تغییر میکند. این رمان تکاندهنده و پرفروش در سال 2020 برنده جایزه گودریدز از نگاه مخاطبان شده است و از تأثیر انتخابهای کوچک و بزرگ در زندگیمان سخن میگوید.«نورا» که دختری ۳۵ساله و باهوش، اما ناکام و افسرده است، با خودکشی پا به کتابخانهی شبانه گذاشته و زندگیهای متفاوتی را با گشوندن هر کتاب تجربه میکند و در این مسیر با تجربههایی که به دست میآورد، به سمت تکامل حرکت میکند.دربارهی کتاب [ترجمه اختصاصی ایرانصدا]«کتابخانهی شبانه» داستان زنی حدوداً سیوپنج ساله به اسم «نورا» است. نورا بهعلت پشیمانیهای زیاد در زندگی افسردگی میگیرد. تنهایی، شرایط محیط اطراف و ازدستدادن شغلش، دستبهدست هم میدهند تا خودکشی کند.نورا پس از خودکشی وارد کتابخانهای مرموز میشود. متصدی کتابخانه، خانم الم، کتابدار زمان دبیرستان نوراست و بهعنوان راهنما به او کمک میکند. نورا در کتابخانه، زندگیهای گوناگونی را تجربه میکند؛ اما به نظر میرسد هیچکدام زندگی آرمانیاش نیست.اما این کتابخانه کجاست؟ نورا سرانجام کدام زندگی را برمیگزیند؟دربارهی نویسندهروزنامهنگار و نویسنده بریتانیایی، مت هیگ جولای ۱۹۷۵ در شهر شفیلد متولد شد. وی در ۲۴سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا گشت که سالها زیرنظر پزشک قرار داشت و درنهایت توانست بیماریاش را شکست دهد.مت از شیوهی مقابلهاش در برابر این بیماری در کتاب حاضر سخن میگوید. او که مؤلف آثار برجستهای همچون «چگونه زمان را متوقف کنیم؟» و «انسانها» است، یکی از موفقترین و پرفروشترین نویسندگان نیویورک تایمز و آمازون به حساب میآید.کتاب مرجعThe Midnight LibraryAuthor: Matt Haigراوی: نسرین کوچک خانیلازم به ذکر است که این کتاب گویا، اقتباسی بوده و بصورت خلاصه شده بمنظور پخش رادیویی، بازنویسی شده است#کتاب_گویا_صوتی#مت_هیگ#نسرین_کوچکخانی00:00:00 فصل اول00:39:46 فصل دوم01:15:31 فصل سوم01:46:10 فصل چهارم02:52:48 فصل پنجم03:21:21 فصل ششم03:49:50 فصل هفتمدرباره کتاب کتابخانه نیمه شب:اگر فرصتی برای جبران گذشتهتان داشتید دست به چه انتخابهایی میزدید؟حقیقت این است که ما هرگز نمیتوانیم تمام کسانی باشیم که دلمان میخواهد؛ نمیتوانیم تمام زندگیهایی را از سر بگذرانیم که دوست داریم و هیچگاه نمیتوانیم تمام مهارتهای مورد علاقهمان را فرابگیریم. اما میتوانیم این تجربه لذتبخش را از رهگذر خواندن رمان به دست آوریم.جایی میان زندگی و مرگ، کتابخانهای بیانتها وجود دارد که داستان واقعی هر فردی در آن منعکس شده است. تصور کنید در این کتابخانه حق انتخاب یک زندگی را داشتید، چه میکردید و چه چیزهایی در زندگی کنونیتان را تغییر میدادید؟ با تغییر دادن آنها آیا شما همچنان همین فرد بودید؟ نورا سید شخصیت اصلی داستان کتابخانه نیمه شب (The Midnight Library) در جستجوی زندگی حقیقیاش است و با ورود به این کتابخانه نگاهش به تمام مقولات بنیادین زندگی دگرگون میشود...افتخارات کتاب کتابخانه نیمه شب:- حضور در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز- برنده جایزه گودریدز به انتخاب مخاطبان سال 2020نکوداشتهای کتاب کتابخانه نیمه شب:- کتابی خواندنی که روحیهتان را عوض میکند! (واشنگتن پست)- یک افسانه زیبا؛ داستانی شگفتانگیز برای عصر مدرن است. (جودی پیکولت)- رمانی بی نهایت جذاب! در دنیای آشفته امروزی، این همان کتابیست که به آن نیاز داریم. (نیویورک تایمز)خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب به چه کسانی پیشنهاد میشود؟اگر تشنه تجربه کردن بیش از یک سرگذشت هستید و میخواهید با تمام وجوه زندگی افراد گوناگون آشنا شوید، این رمان برای شما نوشته شده است!با مت هیگ بیشتر آشنا شویم:روزنامهنگار و نویسنده بریتانیایی، مت هیگ (Matt Haig) جولای 1975 در شهر شفیلد متولد شد. وی در سن 24 سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا گشت که سالیان سال تحت نظر پزشک قرار داشت و در نهایت توانست بیماریاش را شکست دهد. مت از شیوه مقابلهاش در برابر این بیماری در کتاب حاضر سخن میگوید. او که مؤلف آثار برجستهای همچون «چگونه زمان را متوقف کنیم؟» و «انسانها» است یکی از موفقترین و پرفروشترین نویسندگان نیویورک تایمز و آمازون به حساب میآید.در بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب میخوانیم:هر زندگیای که از زمانِ آمدن به کتابخانه امتحان کرده بود درواقع رؤیای شخصی دیگر بود. زندگی اولی که ازدواج کرده بود و میخانه داشت رؤیای دَن بود. سفر به استرالیا رؤیای ایزی بود و حسرت نورا دربارۀ نرفتن، بیشتر به صمیمیترین دوستش مربوط میشد تا خودش. رؤیای قهرمان شنا شدن متعلق به پدرش بود،. بله، حقیقت داشت که در دوران کودکی به قطب شمال علاقه داشت و میخواست یخچالشناس شود، اما آن تصمیم هم تا حد زیادی از گفتوگوهایش با خود خانم الم در کتابخانۀ مدرسه شکل گرفته بود. هزارتو هم، خب، آن هم از همان اول رؤیای برادرش بود.شاید هیچ زندگی بینقصی برای او وجود نداشت، اما مطمئناً جایی زندگیای پیدا میشد که ارزش تجربه کردن داشته باشد. نورا هم متوجه شد که اگر میخواهد آن زندگی را پیدا کند، باید دامنۀ جستوجویش را وسیعتر کند.خانم الم درست میگفت. بازی هنوز تمام نشده بود. هیچ بازیکنی نباید تا وقتی مهرهای روی صفحه داشت تسلیم میشد.کمرش را راست کرد و صافتر ایستاد.«باید از بالاترین و پایینترین قفسهها زندگیهای بیشتری انتخاب کنی. تا الان سعی داشتی واضحترین پشیمونیهات رو جبران کنی. کتابهای قفسههای بالایی و پایینی زندگیهای متفاوتیان. زندگیهایی که وجود دارن، اما هیچوقت اونها رو تصور نکردهی یا نخواستهی، حتی بهشون فکر هم نکردهی. زندگیهایی هستن که میتونی تجربهشون کنی، اما هیچوقت رؤیاشون رو در سر نداشتهی.»«یعنی زندگیهای غمانگیزی هستن؟»فهرست مطالب کتابمکالمهای دربارۀ باراننوزده سال بعدمرد پشت درتئوری ریسمانزندگی یعنی سختی کشیدندرهاشیوۀ سیاهچاله بودنپادماده00:00:00کتابدارکتابخانۀ نیمهشبطبقات متحرککتاب حسرتهاوزن زیاد حسرتتمام زندگیها هماکنون آغاز میشوندسه نعل اسبیادداشت یکی مانده به آخری که نورا پیش از گیر افتادن میان مرگ و زندگی نوشته بودصفحۀ شطرنجتنها راهِ یاد گرفتن، زندگی کردن استآتشتُنگ ماهییادداشت یکی مانده به آخری که نورا پیش از گیر افتادن میان مرگ و زندگی نوشته بودزندگی موفقچای نعناعدرخت زندگی ماخطای سیستمسوالباردهوگو لُفِوْرچرخیدن به دور خودلحظهای بحرانی در وسط ناکجاآبادناامیدی از اینکه وقتی واقعاً به کتابخانه احتیاج داری، پیدایش نمیکنیجزیرهخاک یخزدهیک شب در لونگیربینانتظاراتمرگ و زندگی و تابع موج کوانتومیاگر اتفاقی برایم بیفتد، دوست دارم خودم آنجا باشمخدا و دیگر کتابدارانشهرتوحشی و آزادرایان بیلییک سینی نقرهای پر از کیک عسلیپادکست افشاگرزوزهعشق و رنجهممسافتیرؤیای شخصی دیگریک زندگی آراموقتی این دنیا سگ دارد، چرا باید دنیای دیگری خواست؟شام با دیلنمیخانۀ آخر جادهتاکستان بوئنا ویستازندگیهای متعدد نورا سیدگُمشده در کتابخانهمرواریدی در دل صدفبازیزندگی ایدئالجستوجویی روحانی بهدنبال ارتباطی عمیقتر با جهانهمرسمیثسهچرخهجایی جز اینجابرخوردی با پلیسنگاهی نو به همهچیزگلها آب دارندجایی برای ماندگار شدن وجود نداردحق نداری ناامید شوی، نورا سید!بیدار شدنورای نومیدیچیزی که یاد گرفتم (به قلم آنکه کسی نیست، اما همهکس بوده است)زندگی کردن در برابر درک کردنآتشفشانآنطور که پایان مییابدBetween life and death there is a library, and within that library, the shelves go on forever. Every book provides a chance to try another life you could have lived. To see how things would be if you had made other choices . . . Would you have done anything different, if you had the chance to undo your regrets? A novel about all the choices that go into a life well lived.Somewhere out beyond the edge of the universe there is a library that contains an infinite number of books, each one the story of another reality. One tells the story of your life as it is, along with another book for the other life you could have lived if you had made a different choice at any point in your life. While we all wonder how our lives might have been, what if you had the chance to go to the library and see for yourself? Would any of these other lives truly be better?Nora Seed finds herself faced with this decision. Faced with the possibility of changing her life for a new one, following a different career, undoing old breakups, realizing her dreams of becoming a glaciologist; she must search within herself as she travels through the Midnight Library to decide what is truly fulfilling in life, and what makes it worth living in the first place.کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ