0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
پادکست زهینه [زندگی بهینه] - سندرم استکهلم🗣دکتر سرگلزایی

پادکست زهینه [زندگی بهینه] - سندرم استکهلم🗣دکتر سرگلزایی

پادکست‌

راوی:

کانال:
زهینه [زندگی بهینه]

درباره این اپیزود
 دکتر سَرگُلزاییStockholm Syndromeسندرم استکهلم (به سوئدی: Stockholmssyndromet) پدیده ایست روانی که در آن گروگان حس یکدلی و همدردی و احساس مثبت نسبت به گروگان‌گیر پیدا کرده و در مواقعی این حس وفاداری تا حدی است که از کسی که جان، مال و آزادیش را تهدید می‌کند، دفاع نموده و به صورت اختیاری و با علاقه خود را تسلیمش می‌کند. علت این عارضه روانی عموماً یک نوع مکانیزم دفاعی دانسته می‌شود.ویژگی‌های سندرم استکهلماز آنجایی که این سندرم برای همه گروگان‌گیرها و گروگان‌ها پیش نمی‌آید. هر سندرمی علائم و مشخصاتی دارد و سندرم استکهلم هم از این قاعده مستثنا نیست. درحالی‌که با توجه به نظرات متفاوت محققان، فهرست روشنی در این مورد وجود ندارد اما می‌توان برخی از آن‌ها را برشمرد:احساسات مثبت قربانی به گروگان‌گیر یا زندانباناحساسات منفی قربانی نسبت به خانواده، دوستان و مقاماتی که سعی در نجات آن‌ها دارند و موفق هم می‌شوند.پشتیبانی از دلایل و رفتارهای گروگان‌گیراحساسات مثبت زندانبان یا گروگان‌گیر نسبت به قربانیرفتارهای حمایتی قربانی در زمانی کمک به زندانبان.[۱]تاریخچهعارضهٔ استکهلم Stockholm syndrome، اصطلاحیست که پس از سرقت از بانکی در میدان نورمالمستوری نورمالمستورگ استکهلمِ سوئد، توسط بیل بیِروت (Nils Bejerot) -روانشناسی که از ابتدا تا انتها به پلیس مشاوره روانشناسی می‌داد و به بانک رفت وآمد داشت، هم‌زمان با پوشش خبری مورد استفاده قرار گرفت و بعدها توسط روانشناس دیگری به نام «فرانک اوخبری» (Frank Ochberg) رسماً تعریف و نام‌گذاری شد. در طی این گروگان‌گیری چهار کارمند (سه زن و یک مرد) به مدت ۶ روز (از تاریخ ۲۳ تا ۲۸ اوت ۱۹۷۳) به گروگان گرفته شدند. در طی این شش روز قربانیان وابستگی عاطفی به گروگان‌گیرها پیدا کردند تا حدی که از همکاری با پلیس سرباز می‌زدند و حتی پس از آزادی از این مصیبت شش روزه در دفاع از گروگان گیران خود برآمدند.سرقت از بانک استکهلمدر سال ۱۹۷۳، یان اریک اولسون، محکوم به آزادی مشروط، در جریان سرقت ناموفق یک بانک، چهار کارمند (سه زن و یک مرد) از Kreditbanken، یکی از بزرگترین بانک‌های استکهلم، سوئد را به گروگان گرفت. وی برای آزادی از زندان دوستش کلارک اولوفسون برای کمک به او مذاکره کرد. آنها گروگان‌ها را به مدت شش روز (۲۳ تا ۲۸ اوت) در یکی از خزانه‌های بانک اسیر کردند. وقتی گروگان‌ها آزاد شدند، هیچ‌یک از آنها در دادگاه علیه یکی از گروگان گیران شهادت نمی‌دهند. در عوض، آنها برای دفاع خود شروع به جمع‌آوری پول کردند.[۲]نیلز بجروت، جرم‌شناس و روانپزشک سوئدی این اصطلاح را ابداع کرد که پلیس استکهلم از او برای تجزیه و تحلیل واکنش قربانیان به سرقت از بانک ۱۹۷۳ و وضعیت آنها به عنوان گروگان، کمک خواست. از آنجا که ایده شستشوی مغزی مفهوم جدیدی نبود، Bejerot، در سخنرانی در مورد "اخباری که پس از آزادی اسیران پخش شد" واکنش گروگان‌ها را در نتیجه شستشوی مغزی توسط اسیرکنندگان آنها توصیف کرد.[۲] او آن را Norrmalmstorgssyndromet، به معنی «سندرم نورمالمستورگ» نامید. بعداً در خارج از سوئد به سندرم استکهلم معروف شد.[۳] در اصل توسط روانپزشک فرانک اوچبرگ برای کمک به مدیریت شرایط گروگان‌گیری تعریف شد.[۴]بعداً اولسون در مصاحبه ای گفت:«این تقصیر گروگان‌ها بود. آنها هرچه به آنها گفتم انجام دادند. اگر آنها نبودند، شاید الان من اینجا نبودم. چرا هیچ‌کدام به من حمله نکردند؟ آنها کشتن را سخت کردند. آنها ما را وادار کردند روز به روز مانند بزها در آن آلودگی زندگی مشترک داشته باشیم. هیچ کاری نبود جز شناختن یکدیگر.[۵]»روزنامه‌نگار استرالیایی، جس هیل، در رساله ۲۰۲۰ خود در مورد خشونت خانگی به آنچه شما مرا ساخته انجام دهید، این سندرم را «آسیب‌شناسی مشکوک و بدون هیچ معیار تشخیصی» توصیف کرد و اظهار داشت که «با زن ستیزی سرشار است و بر اساس دروغ»؛ وی همچنین خاطرنشان کرد که در یک بررسی مطالعات در سال ۲۰۰۸ مشخص شد که «بیشترین تشخیص سندرم استکهلم توسط رسانه‌ها انجام می‌شود نه توسط روانشناسان یا روانپزشکان». به ویژه، تجزیه و تحلیل هیل نشان داد که مقامات استکهلم - تحت هدایت مستقیم Bejerot - به این سرقت پاسخ دادند به گونه ای که گروگان‌ها بیش از گروگان گیران در معرض خطر پلیس قرار گرفتند (کریستین انمارک گروگان، که در حین محاصره تلفن دریافت کرد با اولاف پالمه نخست‌وزیر سوئد تماس بگیرید، گزارش داد که پالمه به او گفت که دولت با مجرمان مذاکره نخواهد کرد و «شما باید به خود راضی کنید که در پست خود می‌می‌رید»)؛ همچنین، او مشاهده کرد که نه تنها تشخیص Bejerot در مورد Enmark بدون اینکه هرگز با او صحبت کرده باشد، بلکه در پاسخ مستقیم به انتقاد عمومی او از اقدامات او در هنگام محاصره بود.[۶]موارد مشابهدر برخی موارد کودک آزاری و همسر آزاری که کودک یا همسر از آزاردهنده حمایت می‌کند یا به او علاقه‌مند می‌شود. همچنین در زندانیان جنگی و در اردوگاه‌های کار اجباری چنین چیزهایی دیده می‌شود.ناتاشا کامپوشناتاشا کامپوش در سال ۱۹۹۸ در ۱۰ سالگی ربوده شد و در یک اتاق تاریک و عایق در زیر گاراژ ولفگانگ پریکلپیل (Wolfgang Přiklopil) نگهداری شد. او انواع رفتارهای مهربانانه، سوءاستفاده جسمی و جنسی ، کنترل‌کننده و مجاز را از گروگانگیر خود دریافت کرد. هشت سال پس از آدم‌ربایی، ناتاشا کامپوش رفت و پریکلپیل خودکشی کرد. پس از مرگ آدم‌ربای وی، پلیس گزارش داد که ناتاشا کامپوش با ابراز تاسف و عکسی از او را در کیف پول خود نگه داشته‌است. ناتاشا کامپوش، با این حال، از دیگران، از جمله روانشناسان و رسانه‌ها، به دلیل تصور آنچه ممکن است انگیزه ایجاد کند، ابراز ناامیدی کرده‌است.[۷]پتی هرستپتی هرست، نوه ناشر ویلیام راندولف هرست، در سال ۱۹۷۴ توسط ارتش آزادیبخش سیمبیونس (Symbionese)، «یک گروه چریکی شهری»، به گروگان گرفته شد. وی کار خانواده خود و همچنین پلیس را تقبیح کرد. وی بعداً با نام جدید «تانیا» با ارتش آزادیبخش سیمبیونس برای سرقت از بانک‌ها در سانفرانسیسکو همکاری کرد. او علناً احساسات همدردی خود را نسبت به ارتش آزادیبخش سیمبیونس و پیگیری‌های آنها نیز ابراز داشت. پس از دستگیری وی در سال ۱۹۷۵، ادعای سندرم استکهلم به عنوان یک دفاع مناسب در دادگاه کار نکرد، که باعث ناراحتی وکیل مدافع وی، فرانسیس بیلی جونیور شد. حکم هفت ساله زندان وی بعداً تخفیف یافت و سرانجام توسط رئیس‌جمهور بیل کلینتون مورد عفو قرار گرفت چراکه که به وی اطلاع داده شد که آن دختر با اختیار خود رفتار نمی‌کند.[۲]

شناسنامه

فرمت محتوا
مدت زمان
زبان
audio
۱۶:۵۲

گذاشتن این عنوان در...

نشان‌شده‌ها
شنیده‌شده‌ها
سندرم استکهلم🗣دکتر سرگلزایی