گرچه گفتن این مطلب برایم چندان خوشایند نیست ، ام ا به این نتیجه رسیده ام که توانایی نوشتنم کاملا بستگی به پنجره ای دارد که رو به خانه سرهنگ باز می شود. به نظر ابلهانه می آید اما امروز صبح ، راس ساعت 6 که رادیو برای چندمین بار اخبار کپک زده دیروز را نشخوار می کرد، صدای برخورد میله های آهنی با کفپوش پیاده رو ، بعد از 4 هفته دوباره مرا پشت پنجره کشاند و درست همان لحظه دریافتم که از روزی که سرهنگ پنجره قدی اتاق نشیمنش را باز کرد و تمام فحش هایی که در