احمد اعطا ملقب به احمد محمود نویسندهی خوزستانی در دهم دی ماه سال 1310 در اهواز متولد شد. پدر و مادر او، هر دو متولد شهر دزفول بودهاند به این دلیل او به دزفول تعلق خاطر بسیاری داشت به شکلی که در اغلب آثار او میتوان ردپایی از گویش مردم دزفول را مشاهده نمود. او تحصیلات دبیرستان را در مدرسه شبانه شاپور و در سال 1329 به پایان رساند و پس از آن راهی دانشکده افسری شد. او در سالهایی که در دانشکده افسری به سر میبرد، درگیر بازی سیاست شد که تبعید و زندان را به دنبال داشت.
اولین باری که احمد محمود به زندان افتاد به ماجرای کودتای 28 مرداد در سال 1332 باز میگردد. او که فردی سر سخت و دغدغهمند بود به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد و 4 سال از بهترین سالهای جوانی خود را در زندان به سر برد و پس از آن نیز به بندر لنگه تبعید شد. اما در این دوران به نوشتن روی آورد. او اولین داستان خود با نام صُب میشه را در مجله امید ایران در سال 1333 منتشر نمود. نگارش این داستان همانند شعلهای کوچک به او زندگی او دلگرمی میداد به شکلی که او هرگز نتوانست نوشتن را رها کند. دومین نوشتهی او یک مجوعه داستان با نام مول است که در سال 1338 توسط نشر معین منتشر شد و نوید بخش یک شروع حرفهای برای احمد محمود بود.
یکی از عواملی که میتواند به صورت ناخودآگاه تعیین کننده سبک زندگی مردم باشد شرایط اقلیمی و جغرافیاست. محیط یک عامل مهم در شکلگیری اندیشهها بوده و در سبک و نگاه نویسنده تاثیر قابل توجهی دارد. احمد محمود سالها در خطه جنوب زندگی کرده است با شهرهای کوچک و بزرگ آن آشنا بوده و از رنج و شرایط اجتماعی حاکم در آن منطقه به خوبی آگاهی داشته است. به این ترتیب عوامل محیطی، دست گذاشتن بر دغدغههای اجتماعی و استفاده از گویشهای بومی در نهایت به سبکی منجر شده است که آن را مختص به احمد محمود میدانند. او مانند دیگر بزرگان ادبیات ایران مانند محمود دولت آبادی رئالیسم اجتماعی را دنبال میکند و صدای طبقهای از جامعه است که قربانی فقر و اختلاف طبقاتی شدهاند و فرصت کمتری برای شکوفا کردن استعدادهای خود داشتهاند.
یکی از آثار ماندگار در ادبیات فارسی داستان بلند همسایههاست. همسایهها که اولین رمان بلند احمد محمود است راه پر فراز و نشیبی را برای انتشار طی کرده است. او بین سالهای 1342 تا 1345 مشغول نگارش رمان همسایهها بود پس از پایان بازنویسی آن او تا مدتها شرایط را برای انتشار رمان مناسب نمیدانست به همین علت بخشی از آن را در نشریات به چاپ رساند. همسایهها نهایتا در سال 1353 توسط انتشارات امیرکبیر در تهران منتشر شد. اما این پایان ماجرا نبود. اگرچه کتاب بسیار مورد توجه قرار گرفت و به یکی از پرفروش ترین رمانهای ایرانی تبدیل شد اما تا سالهای بعد گرفتار سانسور و توقیف بود.
داستان همسایهها از سال 1320 شروع میشود و تا قبل از کودتای 28 مرداد ادامه پیدا میکند. احمد محمود در این بازه به حوادث تاریخی مهمی اشاره میکند که منجر به تحول زندگی ایرانیان شده است. این قصه که در اهواز اتفاق میافتد، به داستان ملی شدن صنعت نفت اشاره دارد. احمد محمود در این اثر از رنج طبقه کارگر مینویسد و اختلاف طبقاتی را مورد نقد قرار میدهد. قلم روان و فضاسازیهای بینظیر او تاریخ معاصر را به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشد. احمد محمود با انتشار کتاب همسایهها به یک نویسنده شناخته شده تبدیل شد و توانست کارهای متفرقهای که به آنها مشغول بود را کنار بگذارد و تمام وقت خود را به نویسندگی اختصاص دهد.
احمد محمود در طی 43 فعالیت ادبی خود در مجموع 14 کتاب شامل 9 مجموعه داستان کوتاه و 5 رمان بلند را منتشر کرده است. از این نظر او نمیتوان او را نویسنده پرکاری دانست. اغلب مجموعه داستانهای احمد محمود جز اولین تجربیات نویسندگی او به شمار میآید که پیش از انقلاب به چاپ رسیدهاند.
داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه و درخت انجیر معابد از دیگر آثار شناخته شدهی وی هستند. داستان زمین سوخته روایتگر جنگ ایران و عراق و تجربه شخصی او از جنگ است. برادر احمد محمود که در این جنگ شهید شده است الهام بخش او برای نوشتن این اثر بوده است. درخت انجیر معابد نیز آخرین کتاب منتشر شده از احمد محمود در سال 1379 است. علاوه بر کتابهای تالیفی او یک کتاب را با نام آدم زنده در سال 1376 ترجمه کرده است.
بی تردید احمد محمود را میتوان سردمدار داستان نویسی جنوب کشور با سبکی رئالیسم دانست. او همواره با کم لطفیهای فراوانی در انتشار کتابهایش و کسب جوایز روبهرو شده است. به شکلی که در طول سالهای پرافتخار خود تنها یک جایزه دریافت کرده است. آخرین اثر او، درخت انجیر معابد برندهی اولین دوره جایزه هوشنگ گلشیری شد. در در جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در ایران، کتاب مدار صفر درجه نیز جایزهی هیئت داوران را به خود اختصاص داد که به دلایل سیاسی این جایزه به احمد محمود داده نشد.
احمد محمود در همان سالهای زندان و تبعید دچار به مشکلات تنفسی دچار شد و این بیماری تا آخر عمر با او باقی ماند. او پس از طی کردن یک دوره بیماری ریوی در سال 1381 در بیمارستان مهرداد تهران از دنیا رفت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.