جو تالبرت، خانوادهی خاصی دارد. پدرش قبل از به دنیا آمدن او مادرش را رها کرده، مادرش هم به اختلال دوقطبی مبتلاست و هم دائمالخمر است، و برادر ناتنیاش گرفتار اوتیسم است. جو از خانوادهاش به دانشگاهی در شهری دیگر میگریزد، و برای یک پروژهی زندگینامهنویسی در آغاز تحصیلاتش به سراغ پیرمردی در آسایشگاه سالمندان میرود تا تکلیفش را به آسانترین شکل انجام دهد. اما بهزودی معلوم میشود که پیرمرد کهنه سرباز ویتنام و قهرمان ملی است، که به دلیل تجاوز به یک دختر نوجوان و قتل او به حبس ابد محکوم شده و روزهای آخر عمرش را به دلیل بیماری در آسایشگاه میگذراند. جو میخواهد بداند که این پیرمرد واقعاً یک هیولای کودکآزار است یا دستهای دیگری در کار سرنوشت او بوده، تا شاید خودش هم آرامش گمشدهاش را به دست آوَرد. او همراه دختر سردمزاجی به نام لیلا قدم به قدم در دل معمایی جنایی پیش میروند که حل آن میتواند معنای مدفون زندگی و عشق را برای آنها آشکار کند.