در کتاب هیچ چیز آنجا نیست سراغ انی دیلارد رفتیم که شهرتش را مدیون نثر رواییِ کمنظیرش در متون داستانی و غیرداستانی است. او سابقهی بیش از بیست سال تدریس دانشگاهی دارد و تا امروز موفق به کسب جوایز معتبر فراوانی مانند جایزهی پولیتزر شده است. در کتاب پیش رو جستارهایی از کتابهای علیالحساب ـــــ برندهی جایزهی هنر جستارنویسی ــــــ زائر نهر کریک و آموزش مکالمه به سنگ برگزیدهایم. نوشتههای دیلارد با هر مضمونی که باشند فراخوانی برای همراهی با نویسنده در خیالپردازی و تفکرند. در نوشتههای او توصیف و حسآمیزی به خدمت روایت درآمدهاند تا سهم حضور و کنشگری مخاطب در متن را افزایش دهند. جستارهای دیلارد بیهیاهو و آرام، توفانی از پرسشهایی بنیادین در ذهن خواننده به پا میکنند که بسیاری از دغدغههای روزمرهی ما را در خود میبلعد: آیا جهل واقعاً موهبتی الهی است؟ آیا ماهیها و پروانهها و قورباغهها که آگاهی انسانی ندارند از ما خوشترند؟ آیا چنان درگیر مستند کردن زندگیمان شدهایم که خود را از تجربهی واقعی آن محروم کردهایم؟ آیا بهرغم ماهیت خشن، بیمعنی و بیرحم طبیعت، مشاهدهی جدی و تجربهی بلافصل آن، حقایقی عمیقتر دربارهی زیبایی، معنویت، مرگ و مفهوم زندگی را برای ما به ارمغان میآورد؟
گاهی در اولین خوانش جستارهای دیلارد حس میکنیم از پیام مشخص و گلدرشتی که در متنخوانیهای روزمره به آنها عادت کردهایم، خبری نیست. گاهی فقط میدانیم که همراهی با تصویرها و عبارتهای متن، ما را به سفری دور برده و در مراجعت پایمان را بر خاک دیگری نشانده و پنجرهای نو برای نظارهی زندگی، انسان و طبیعت به رویمان باز کردهاند. اگر در جستارهای دیلارد پاسخ پرسشهایمان را پیدا نکنیم، دستکم حس میکنیم در فرآیند مواجهه با نگاه و صدای دیگری که از لابهلای سطرهای نوشته به ذهنمان قلاب میشود، پرسشهایمان به ساحتی برتر منتقل شده و دغدغههایمان تعالی یافتهاند.