مادر من دوست داره خونهمون همیشه تمیز باشه.
دلیلش رو از من نپرسین.
ما امیدوار بودیم وقتی که مادرم برای کمک به خالم که بچش تازه بدنیا اومده بود میره، بتونیم یکم استراحت کنیم.
اما همچین شانسی نیاوردیم.
اون برامون یک لیست از کارهایی که باید انجام بدیم گذاشته بود.
من یک کار راحت مثل شستنِ ظرفها رو انتخاب کردم.
کافیه ظرفها رو تو ماشین ظرفشویی بزاری، دکمه شروع رو بزنی و فییششش!! اون خودش همه کارها رو انجام میده.
تصمیم گرفتم به گرگی هم غذا بدم، البته این، کار حساب نمیشه.
من خیلی از کار کردن بدم میاد.