مرد تلویزیون را خاموش کرد. نیک زابروسکی به جرم قتل تیسا دستگیر شد. نقشهاش جواب داده بود. باید خوشحال میبود، اما حس خوبی نداشت. ایستاد و به سمت پنجره رفت، تقریباً انتظار داشت یک ماشین پلیس آن بیرون ببیند، اما منظره بیرون مثل همیشه بود. یک سنجاب جست و خیزکنان از روی چمنها گذشت و از درخت بالا رفت. میتوانست واقعاً از کاری که کرده بود، فرار کند؟ به دستانش نگاه کرد. مهم نبود چند بار آنها را شسته بود، انگار نمیتوانست آن لکههای خیالی خون را از روی آنها پاک کند. انگشتانش را خم و محکم مشت کرد. ناخنهایش در کف دستانش فرورفتند. سوزش و درد دستانش سطحی بود. برایش شگفتانگیز بود که میتوانست بین مردم راه برود و هیچکس درونش را نمیدید. خودش میدانست چه موجود کثیفی بود و این اصلاً عادی نبود. دیگران از چیزی که او رؤیایش را میدید وحشت میکردند. او به شدت تمرین کرده بود تا وانمود کند شبیه بقیه آدمهاست. بعد از اینکه آن شب پنجشنبه کنترلش را از دست داده بود، همهی آن تلاشهایش بر فنا رفته بودند. باید گندی که زده بود را جمع و جور و از شغل محافظت میکرد. حالا فقط باید طوری رفتار میکرد که انگار همهچیز خوب بود، اما وانمود کردن سختتر هم شده بود. چطور یک هیولا میتوانست عادی رفتار کند؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۴۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 399 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۳:۱۸:۰۰ |
نویسنده | ملیندا لی |
مترجم | نشاط رحمانی نژاد |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | say youre sorry |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۲/۲۰ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اولین کتاب از مجموعه مورگان دین که یک وکیله و همراه یک کاراگاه پرونده های جنایی رو حل میکنه . داستان هیجان متوسطی داشت و منطق خیلی قوی هم نداشت . اما برای سرگرمی و یکبار مطالعه بد نیست .
دختر نوجوانی به قتل می رسد و دوست پسرش متهم به قتل است. یک وکیل که همسایه پسر است تصمیم می گیرد از او رفع اتهام کند.
۴ تا کتاب داره که من خوندم. جالب و سرگرم کننده بود و واقعا کشش یه داستان جنایی رو داشت
اینقدر حاشیه پردازی داره که حوصله آدم میره
سرگرم کننده است