گرت دختری شانزده ساله از یک خانواده فقیر برای کمک به اقتصاد خانواده به عنوان خدمتکار در خانهی یک نقاش مشغول به کار میشود. گرت که خود روحی هنرمند دارد عاشق نقاشی و نقاش میگردد و این علاقه باعث میشود رابطه او با نقاش شکل و رنگ دیگری به خود بگیرد. نقاش (ورمیر) تصمیم میگیرد او را به عنوان مدل خود برگزیند و تابلویی از چهره او ترسیم کند و این آغاز داستان آشفتگی و آشوبی است که این خانواده را در برمیگیرد. در واقع کتاب «دختری با گوشواره مروارید» با اقتباس از تابلوی «دختری با گوشواره مروارید» اثر ورمیر نگاشته شدهاست. ورمیر نقاش فقیر و گمنامی بود که سالها بعد از مرگش معروف شد به همین خاطر اطلاعات زیادی از زندگیش در دست نیست. «تریسی شوالیه» با تخیل خودش بر این تابلو این داستان را نوشته و «پیتر وبر» هم فیلم کتاب را ساختهاست. این اثر تا کنون به ۳۸ زبان زنده دنیا ترجمه شد و در سال ۲۰۱۴ بنا بر آمار رسمی پنج میلیون نسخه از این کتاب در سراسر جهان به فروش رسیده است.
برشی از کتاب
کاتارینا کلید گارگاه را از ماریاتین پس گرفته بود و اکنون خودش قفل آن را باز و بسته میکرد. حتما احساس کرده بود که با این کار بر من تسلط پیدا میکند. او دوست نداشت من در اتاق زیرشیروانی باشم -این بدان معنا بود که من به ارباب نزدیکترم، جایی که خودش اجازهی ورود نداشت، اما من میتوانستم آزادانه در آنجا بگردم. تحمل چنین وضعیتی برای یک زن دشوار بود. به هر حال، برای مدتی مناسب بود. هرازگاه میتوانستم بعدازظهر گریزی بزنم و رنگها را برایش بشویم و آسیاب کنم. در آن زمانها کاتارینا اغلب میخوابید...
نویسندهی انگلیسی- آمریکایی
تریسی شوالیه در سال ۱۹۶۲ متولد شد. وی نویسنده دورگهی انگلیسی-آمریکایی و خالق رمانهای تاریخی است. او در سال ۱۹۸۰ از دبیرستان فارغالتحصیل شد و پس از گذراندن دوره کارشناسی در رشته زبان انگلیسی در صنعت نشر مشغول به فعالیت شد. وی تا کنون هشت رمان از خود به یادگار گذاشته است که عمده شهرت وی به خاطر نگارش کتاب دختری با گوشواره مروارید است. از این کتاب تا کنون اقتباسهای هنری و ادبی متفاوتی شده است. وی در سال ۲۰۰۰ موفق به کسب جایزه Barnes and Noble Discover برای انتشار کتاب «دختری با گوشواره مروارید» شد.