و اینطور بود که یک ویچر و یک نیلفگاردی وحشیانه غریدند، شمشیرهایشان را چرخاندند و باهم بدون تردید به جلو پریدند؛ دو همرزم، دو همپیمان و رفیق در مقابلهای با دشمن مشترکشان، در نبردی نابرابر؛ و آن، غسل آتششان بود. غسلی از جنگیدن کنار هم، خشم، دیوانگی و مرگ. آنها به سمت مرگشان میرفتند، هر دوی آنها. یا اینطور فکر میکردند؛ زیرا آنها نمیتوانستند بدانند که آن روز نخواهند مُرد، بر بالای آن پل روی یاروگا. آنها نمیدانستند که برای هردوشان مرگهای دیگری مقرر شده بود، در مکانها و زمانهای دیگری.
ممنون . امیدوارم ترجمه کتاب شش و هفت هم توی فیدیبو بیاد زودتر
من گرفتم کتابرو ولی نمیدونم چه عادت بدیه که اذرباد داره یکی دوسال بعد چاپ کتاب کتابشو برا کتاب خوانهای الکترونیک میزاره انگار شهروند درجه دوییم ما.
خوب بود ولی خیلی دیر اومد و بقیشم دیر میاد و مخاطب کلا مهم نیست باید چند ماه فقط نسخه چاپی باشه تا فروش بیشتری داشته باشه. از ترجمه خیلی زیاد راضی هستم مترجم حداقل سانسور رو بکار برده و به متن وفادار بوده.امیدوارم این روند ادامه پیدا کنه و سانسور به حداقل برسه.
امیدوارم جلد های بعدی خیلی زود بیاد و مخاطبا اذیت نشن ♥️
عجبا :) چشممون به جمالش روشن شد؛ تو آسمون ها دنبالش میگشتیم تو فیدیبو دیدیمش
در مجموع تا این جلد که خوندم داستان خوبی داره . البته در حد نغمه اتش و یخ نیست ولی بازم قشنگه خوبیش اینه که برعکس اون کتاب ها ، داستان ویچر تموم شده و نیازی نیست صبر کنیم نویسنده رو به موت کتاب ها رو تموم کنه 😑😑😑
یه ساله داریم التماس میکنیم. تازه الان گذاشته. من که دیگه حوصله ندارم بشینم کتاب بخونم?
جلد۶_۷_۸کی میاد که اونار بخریم بخونیم خیلی فاصله افتاده خواهشا بزارید جلدای بعدی رو ???
بالاخره اومد... خیلی وقته که منتظریم. نمیدونم مشکل از فیدیبو هست یا آذرباد. ولی کاش جلدهای بعدی زودتر بیاد.?
امیدوارم زود تر قسمت های بعد از همین نشر بیاد?انتشارات تندیس جلد شش رو هم منتشر کرده ولی من با این ترجمه میخوام