آنتوان دو سنت اگزوپری در شازده کوچولو میگوید:« و اینک راز من که بسیار ساده است: بدان که جز با چشم دل نمیتوان خوب دید. آنچه اصل است از دیده پنهان است.» کتاب همه چیز، همه چیز تماما با چشم دل دیدن را یادآوری میکند.
کتاب همه چیز، همه چیز Everything، Everything به قلم نویسنده نیکلا یون Nicola Yoon است. این کتاب در آمریکا و در سال 2015 منتشر شد. داستان این کتاب سراسر عشق و فداکاری است. داستان این رمان حول محور دختر جوان 18 سالهای به نام مادلین ویتر Madeline Whittier میگردد. مادلین درگیر یک بیماری عجیب به نام " نقص ایمنی مرکب شدید" یا Severe Combined Immunodeficiency (SCID) است. این بیماری به او اجازه خروج از خانه و ارتباط با دنیای بیرون را نمیدهد. مادلین مجبور است تمام روزهای خود را در خانه و با کتابهایش بگذاراند. از خانواده بزرگ مادلین فقط مادرش مانده است. او پدر و برادرش را زمانی که کودک بوده، از دست دادهاست. هم اکنون مادلین فقط با مادر و پرستارش زندگی میکند.
روزهای زندگی مادلین در خانه و پشت پنجره اتاق بسیار سخت میگذرد. در یکی از همین روزها، از پشت پنجره اتاقش میبیند که یک خانواده جدید به همسایگی آنها آمدهاند. اما مادلین اجازه هیچگونه ارتباطی با افراد بیرون را ندارد. رفته رفته مادلین با پسر آن خانواده به نام اُلی Olly آشنا میشود. در ابتدا آنها به صورت آنلاین با یکدیگر در ارتباط هستند. اما یک روز اُلی دزدکی وارد خانه مادلین میشود. آنها به طور منظم ملاقاتهای خود را در خانه مادلین دارند. مادلین با اُلی برای چند لحظه بیرون میروند. مادر مادلین متوجه ارتباط و بیرون رفتن او میشود. او پرستار کارلا را اخراج میکند. به علاوه ارتباط مادلین و اُلی را قطع میکند. اما رود خروشان عشق با هیچ سدی مهار نمیشود. ارتباط آنها به صورت مخفیانه ادامه مییابد. اُلی یک عکس از خانوادهاش به مادلین نشان میدهد. این عکس مادلین را بسیار تحت تاثیر قرار داده و مادلین به اُلی پیشنهاد سفر به هاوایی را میدهد. مادلین به دروغ به او میگوید که داروهای جدیدش او را در برابر خطرات احتمالی بیرون از خانه حفظ خواهد کرد. سپس این دو به هاوایی سفر میکنند. مادلین در یک نامه همه چیز را به مادرش میگوید. در هاوایی روزهای بسیار خوبی را با یکدیگر تجربه میکنند. اما یک روز حال مادلین بد شده و مجبور به بستری در بیمارستان میشود. عجیبترین لحظه داستان سر میرسد. پزشکان با آزمایشهای فراوان متوجه میشوند که مادلین اصلا مبتلا به بیماری نیست. مادرش تمام این سالها به او دروغ گفته است. کتاب همه چیز، همه چیز برای رد سنی کودکان و نوجوانان نوشته شدهاست. ژانر این کتاب رئالیسم یا واقعیتگرایی است.
در سال 2016 اعلام شد که یک فیلم سینمایی با اقتباس از رمان همه چیز، همه چیز در حال فیلم برداری است. در این فیلم سینمایی آماندلا استنبرگ Amandla Stenberg در نقش مادلین و نیک رابینسون Nick Robinson در نقش اُلی بازی خواهند کرد. کارگردان این فیلم استلا مگی Stella Meghie است. این فیلم سینمایی در 19 ماه می سال 2017 بروی پرده سینماها رفت.
کتاب همه چیز، همه چیز توسط میترا امیری ترجمه شدهاست. این کتاب در سال 1398 توسط انتشارات نشر خوب به چاپ رسید. میترا امیری یکی از جوانترین مترجمان کشورمان است. خانم امیری در سال 1370 چشم به جهان گشود. بیشتر آثار او در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. از آثار ترجمه شده توسط میترا امیری میتوان به این کتاب عکس ندارد، قد کوتاه، او هنوز اینجاست، همه چیز، همه چیز و ... اشاره کرد. سبک این مترجم در آثارش کاملا مناسب برای رده سنی کودک و نوجوان است. در آثار خانم امیری سادگی، دوری از تکلفهای کلافه کننده و دلنشینی زبان کاملا مشهود است. شما میتوانید کتاب همه چیز، همه چیز اثر نیکلا یون و ترجمه میترا امیری و انتشارات نشر خوب را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
نیکلا یون Nicola Yoon در جامائیکا و نیویورک بزرگ شدهاست. او فارغ التحصیل رشته برق در دانشگاه کرنل است. یون به صورت اتفاقی در کلاسهای نوشتن خلاق شرکت کرد. این کلاس او را درگیر نوشتن کرد. پس از اتمام این دوره یون به تحصیل در رشته نوشتن خلاق دانشگاه امرسون Emerson پرداخت. یون جامائیکایی-آمریکایی است. نام یون برای اولین بار در سال 2015 برای انتشار کتاب همه چیز، همه چیز بر سرزبانها افتاد. این کتاب پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد. با اقتباس از این رمان در سال 2017 فیلم سینمایی ساخته شد. دومین کتاب یون به نام خورشید هم یک ستاره است The Sun Is Also a Star در سال 2016 منتشر شد. این کتاب جایزه جان استپتو John Steptoe را برای ظهور یک استعداد جدید در سال 2017 بدست آورد. یون هم اکنون با همسر و دخترش در نیویورک زندگی میکند.
کارلا وقتی من را میبیند جیغ میزند و صورتش را با دستهایش میپوشاند.
«تو روحی؟» شانههایم را میگیرد. من را به سینهاش فشار میدهد. به این طرف و آن طرف تابم میدهد و بعد باز هم فشارم میدهد. وقتی دست از این کار برمیدارد. دیگر هوایی در ریههایم باقی نمانده.
درحالی که هنوز فشارم میدهد. می گوید:«اين جا چی کار میکنی؟ نمیتونی این جا باشی.»
جیغ جیغ کنان میگویم:«من هم از دیدنت خوشحالم.»
عقب میرود و سرش را تکان میدهد؛ انگار من یک جور معجزه هستم، و بعد دوباره بغلم میکند. میگوید:«آه، دخترم. چقدر دلم برات تنگ شده بود.» با دستهایش صورتم را میگیرد.
«من هم دلم برات تنگ شده بود. خیلی متأًسفم که... »
«بس کن. لازم نیست بابت چیزی متأسف باشی.»
«تو به خاطر من شغلت رو از دست دادی.»
شانه بالا میاندازد.«یه شغل دیگه پیدا کردم. در ضمن، چیزی که از دست دادم تویی.»
«من هم تو رو از دست دادم.»
«مامانت کاری رو کرد که باید میکرد.»
دلم نمیخواهد به مامان فکر کنم. برای همین دنبال اُلی میگردم که دورتر ایستاده.
میگویم:« اُلی رو که یادته.»
با صدایی این قدر بلند که اُلی هم بشنود. میگوید:«مگه میشه قیافهش یادم بره؟ و اون هیکلش.»به سمت او میرود و بغلش میکند. البته کمی کنترل شدهتر ازجوری که من را بغل کرده بود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۱۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 294 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۴۸:۰۰ |
نویسنده | نیکلا یون |
مترجم | میترا امیری |
ناشر | نشر خوب |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Everything, everything |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۱/۲۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 45,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتابش برای نوجوان ها خوبه . فیلمشم قشنگه