از کودکیم، جملات زیبا را جمع می کنم مانند برخی که تمبر یا پروانه جمع می کنند. با احساس این که آن جملات، قطعات جورچینی هستند که جور شده، و این جورچین نه تنها تمام خرد دنیا را شامل می شود بلکه پاسخ همه ی پرسش هایی را هم که می کند، خودش دارد.از کجا می آیم؟ ما که هستیم؟ دوست داشتن چیست؟ چرا مرگ؟ معنای زندگی چیست؟ بعدها، من چه می شوم؟…دیگرانی قبل از من در موردش فکر کرده اند. دانشمند، متفکر، فیلسوف، طنز پرداز…در چین، یونان، امریکا یا پاتاگونیا! چرا خودم را از یافته های آن ها محروم کنم، وقتی آن ها این جا هستند، در دسترس؟