در کتاب درد که کسی را نمیکشد سراغ جاناتان فِرَنزِن رفتیم که بسیاری از آثار تألیفی و ترجمهاش در ژانرهای رمان، داستانکوتاه و جستار موفق به دریافت جوایز معتبر ادبی مثل جایزهی ملی کتاب شدهاند. جستارهای کتاب حاضر را از دو کتاب چطور تنها باشیم و باز هم دورتر برگزیدیم. این نوشتهها که پیشتر در نشریاتی مثل نیویورکر و مجلهی هارپر چاپ شده، به مسئلهی حفظ فردیت در فرهنگ جمعیِ پرسروصدا و مزاحم و پیچیدگیهای آن اختصاص یافته است. فزنزن به جای افسردگی، انفعال و خالی کردن میدان، از پذیرش درد و خشم به منزلهی راهکاری شخصی برای مقابله با آسیبهای مصرفگرایی، تکنولوژی، جنگ و دیگر تغییرات پرشتاب و ناگزیر زندگی امروزی استفاده میکند. به نظر او درد و عصبانیتی که آدمی را برای مقاومت در برابر این آسیبها و یافتن راهکار مقابله با آنها آماده میکند، بخشی از فرآیند طبیعی زندگی ماست.
جستارهای فرنزن را گواهی بر جوانمردی و انسانیت او، عشقش به داستان و ترجیح شخصیاش برای مقولاتی دانستهاند که به جای احساساتگرایی، دارای پیچیدگی اخلاقی هستند. تلاش برای خوب بودن و عشق ورزیدن به رغم خودمحوری و منیّت ذاتی انسان، در نوشتههای فرنزن موج میزند. او از سویی مخالف انزوا و کنارهگیری از جمع است و از سوی دیگر خواندن و نوشتن کتاب و خصوصاً رمان را که بهخودیخود فعالیتهایی انفرادی هستند، بستر مناسبی برای ایجاد آگاهی و همدلی میداند. جستارهای او، نقدهای خوشخوانی هستند که میکوشند اهمیت حفظ ادبیات و حساسیت نسبت به آن را برجسته کنند و مخاطب را از سادهسازی و تقلیل مفاهیم ادبی پرهیز دهند.