شالودهی کتابِ پیش روی را بر گفتگویی پژوهشیـانتقادی با دکتر میرجلالالدین کزّازی نهادهام. پرداختن به شاهنامه با چنین شالودهای در شکل یک کتاب تازگی دارد. عرضهی آرایِ رایمندانِ این زمینه به شیوهی یک گفتگو میتواند فراتر از هر مسئلهی سبکی و بیانی رفته و در خدمت افزایش نقش و بُرد شاهنامه در متنی فراگیرتر باشد.
باور دارم که طبیعت متکثرِ گفتگو، که موجب به شمار آوردن هستیشناختیِ «دیگری» و «دیگران» میشود، به شکلی بسیار مطلوب میتواند ما را به سوی تولید نظریه و تفکر انتقادی سوق داده و خیر و شر فرهنگ ما را آشکار کند. این یکی از وضعیتهای مهمی است که در آن میتوانیم محدودیتها و مقدورات این فرهنگ را بیشتر بشناسیم.
گذشته از این، تصور من بر این است که با کسانی که از سالیان پیش آرای خود را دربارهی شاهنامه نوشتهاند و پژوهشهای خود را به سرانجام رساندهاند، فقط در گفتمانی زنده و بهروز، امکان بازخوانی و فراروی از آرایشان و زایش تفکرات تازه در این گستره وجود دارد. این نیز به خودی خود در خدمت شکلی دیگر از بازخوانی و به چالش کشیدن چنین متنهایی است.
سامان اصفهانی