فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 1.۷۰ گیگابایت |
مدت زمان | ۳۱:۳۳:۰۷ |
نویسنده | جان اشتاین بک |
مترجم | پرویز شهدی |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۱/۰۴ |
قیمت ارزی | 8 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اول از همه از نظر ترجمه و راوی خیالتون راحت باشه چون هر دو فوقالعاده هستن. اما خود کتاب یک رمان جذاب و گیرا هستش که در بازه زمانی اواخر ۱۸۰۰ و اوایل ۱۹۰۰ و جنگ جهانی اول جریان داره. روایتگر دو نسل متفاوت از یک خانواده هستش و برگرفته از داستان هابیل و قابیل و یجورایی تحلیل اون داستان و پیامداش. شخصیتپردازی و فضاسازی به نظرم کاملا به اندازه بوده و شما رو خسته نمیکنه البته اگر مثل من به بیش از حد جزئیپردازی علاقه ندارید. برداشت من از این کتاب مواردی بوده مثل جنگ بین خیر و شر، قدرت انتخاب و تصمیمگیری در آدما و اینکه هر تصمیمی عواقبی داره و نباید خودمون رو با تقدیر و این چیزها توجیه کنیم چون حق انتخاب داریم، اینکه بعضی انسانها فارغ از جایگاههای شغلی یا نژادی که خود انسانها اونا رو تعریف کردن و خطاست چقدر میتونن تاثیرگذار باشن تو زندگی آدم و خیلی موارد دیگه که در کل پیشنهاد میکنم که اگر حوصله کتابهای طولانی رو دارید حتما مطالعه کنید این شاهکار رو. امیدوارم کمکی کرده باشم به تصمیمگیری شما برای خرید این کتاب
تازه این کتابو تموم کردم . قبلش کتاب خوشه های خشم از همین نویسنده رو خونده بودم و به نظرم داستان اون بسیار گیرا تر بود این کتاب داستانش خوب بود اما اونجوری نبود که همش تو سرت باشه و فکرتو درگیر کنه . شخصیت ساموئل و لی دوست داشتنی ترین شخصیتا بودن از نظر من . نمیدونم چرا هربار از این نویسنده کتابی میخونم وقتی میبینم کتاب تموم شده همش حس میکنم ادامه داشته و من حواسم نبوده و ندیدم 🤣
انگار تصویری از همه چیز را پیش هم گرد آورده و در این تصویر ریسمانی همه المانها را حول هم گرد می آورد و آن تیمشل « تو میتوانی» آن داستان نخستین خلقت است که در تمام رمان در تاروپود همه چیز دیده میشود، نویسنده چیره دست در واکاوی شخصیتها انگار داستایفسکیست و در یافتن فلسفه ای برای زیستن انگار هرمان هسه در ادبیاتش جاهایی پهلو میزند به توماس مان و خرد شرقی درون داستانش چون تائوت چینگ زنده و جاریست… و البته روایت بسیار زیبای سلطان زاده عزیز همه اینها را لذتی دوچندان بخشیده
انگار از شروع داستان هابیل و قابیل تا پایان سرگذشت آدمو برات میگه برات میگه شر تو ذات آدمه، انکارش راه به جایی نمیبره بشناسش و بپذیرش یه تعریف متفاوتی از درستی و نادرستی بهت میده ازون کتابای حال خوب کن بود برای من شخصیت پردازی قوی داستان قوی کلمات زنده و جوندار عجب از آدمیزاد و تواناییهاش واقعا چقدر خوب نوشته! اصلا همین یک کتاب کافی بود برای نامدار شدنش چه رسد که خوشه های خشم رو هم نوشته... هووووفففف? خوانش هم که آقا سلطان زاده س دیگه?
اثر یه اثر فوقالعادهست چقدر پخته...چقدر توصیفات چشمگیر روانشناسانه ...اشتاینبک در اوج پختگی تلاششو کرده...چیز واقعا تحسین برانگیزی از خودش به میراث گذاشته حالا این کتاب رو با اجرای آرمان سلطانزاده عزیز بشنوی...کسی که اینو خوند یا خوشههای خشم رو از اشتاینبک توصیه میکنم یکبارم حتی با روایت ارمان سلطانزاده بشنوه...ممنون آرمان جان که لذت کتاب را دوچندان کردی برام
محشر بود، اوایل داستان زیاد جذبم نکرد. ولی یکم که گوش دادم اصلا نمیتونستم ولش کنم. این کتاب واقعا بی نظیر بود و گوش دادن به اون با صدای اقای سلطان زاده و موسیقی های خیلی خوبی که گروه آوانامه در طول داستان استفاده کرده بودن بی نظیر بود. سرشار از احساسات آمیخته با ترس و وحشت و غم و شادی که همه رو با تمام وجودتون حس میکنید. اصلا از دستش ندید.
از نظر من اشتاین بک نویسنده ی بزرگی نیست، زیادی شلوغ اش کردن. هم خوشه های خشم هم این کتاب اصلا جذاب نبودند و صرف عمر پای این کتاب اشتباه بود. خوشه های خشم کتابی چپ گرایانه بود و این کتاب بسیار راست. ظاهرا اشتاین بک اواخر عمر خودش از مواضع چپ گرایانه ی خودش اظهار پشیمانی میکنه که آثارش رو تو این کتاب میتونید ببینید. کلا داستان هاشون خیلی خطی هست و قابل مقایسه با ضعیف ترین نویسندگان روس نیست.
خیلی کتاب طولانیی هست انگار یه سریال طولانی ببینید ، من واقعا یک سوم اخر دیگه فقط میخواستم تموم بشه خستم کرده بود ، پایانبندی اصلا برام جالب نبود انگار ناتموم مونده ، بخشهای اول اصلا قابل درک و مفهوم نیستن صبوری میخواست بعد داستان جالب شد تا قسمتی و بعد دوباره کسل کننده و پایان بندیی که ناقص بود به نظرم ، کتابی نیست که به کسی پیشنهادش کنم ولی نمیشه هم گفت افتضاحه.
شرق بهشت کنابی بسیار جذاب ترین و روان که عمیق ترین و پیچیده ترین احساسات و ویژگی های درونی انسان ها رو به سادگی و زیبایی تمام توصیف میکنه و مقابله خیر و شر رو با اقتباس از داستان هابیل و قابیل به زیباترین شکل ممکن نشون میده البته بخش زیادی از لذت بردن از کتاب رو مدیون صدای آسمانی جناب سلطان زاده هستم
منو یاد آثار داستایوفسکی مینداخت، البته آثار داستایفسکی غنی تر هستن به نظرم. پیام اصلی داستان رو دوست داشتم ولی به نظرم یه مقدار زیاد کش پیدا کرده بود و به برخی از شخصیت های داستان مثل فرزندان هامیلتون زیاد پرداخته نشده بود، شخصیت کیت هم خیلی باورپذیر نبود. و شخصیت آدام هم در طول زمان خیلی تغییر کرده بود