صفات منفی انسانی و نبرد بیپایان خیر و شر همچنان یکی از مضامین اصلی نوشتهها و آثار هنری است. در رمان شرق بهشت، جان اشتاین بک با الهام از داستان «هابیل» و «قابیل» سعی در نشان دادن تبعیضهای خانوادگی و حسد بین برادران دارد. ، جان اشتاین در کتاب شرق بهشت تلاش کرده است تا دوباره انسان را در موقعیت انتخاب بین خیر و شر قرار دهد و نشان دهد که نیکی همیشه برندهی این میدان مبارزه نیست.
کتاب شرق بهشت یکی از شاهکارهای نویسندهی آمریکایی، جان اشتاین بک است. او در این رمان زندگی پیچیدهی دو خانواده به نامهای همیلتون و تریسک را توصیف میکند که با تبعیضهای رفتاری در قبال فرزندان خود چگونه موجب از هم گسستگی آنها میشود. کتاب شرق بهشت یکی از بهترین آثار جان اشتاین بک است. با اقتباس از این رمان، فیلمی با عنوان شرق بهشت توسط الیا کازان کارگردان برجستهی آمریکایی ساخته شد. این قیلم توانست جوایز زیادی از جمله اسکار بهترین بازیگر مکمل زن و اسکار بهترین بازیگر مکمل زن در جشنواره «گلدن گلاب» و «کن» را از آن خود کند.
شرق بهشت داستان دو نسل را در دو بازه زمانی متفاوت روایت میکند. خانواده اول، خانواده سایروس تراسک و خانوادهی دوم همیلتونها هستند .در هر دو خانواده توصیف شده، پدران به یکی از فرزندان خود بیشتر توجه دارند. در خانواده تراسک، سایروس، آدام را به چارلز ترجیح میدهد و آدام هم زمانیکه که پدر میشود به مانند سایروس، به یکی از فرزندان خود به نام آرون نسبت به دیگری توجه بیشتری میکند. در همین جای داستان زمینههای ناتوریستالی کتاب مشخص میشود و کتاب تبعیض بین فرزندان را وراثتی نشان میدهد
جان اشتاین بک در داستان خود نشان میدهد هر یک از پدرها دلیل خاصی برای این تبعیض ندارند و ما رفتار او موجب ایجاد حسادت و اختلاف میان فرزندانشان میشود و شخصیتهای داستان بر اساس همین تبعیضها تصمیمات درست و غلط اتخاذ میکنند.
جان اشتاین بک، در سال 1902 در «سالیناس» کالیفرنیا به دنیا آمد. او ابتدا به دانشگاه استنفورد رفت تا ادبیات انگلیسی بخواند اما درس را رها کرد و به نیویورک رفت. اشتاین بک در نیویورک مدتی روزنامه نگاری کرد اما دو سال بعد دوباره به کالیفرنیا بازگشت و شغلهای کارگری را امتحان کرد. مدتی نگهبانی خانهای را پذیرفت و در همین زمان بود که توانست کتابهای زیادی بخواند. جوانی اشتاین بک همزمان با انقلاب صنعتی و مدرنیسم شده بود و چون اشتاین بک خود مشغول به کارهای کارگری بود بسیار به درد و رنج انسانهای طبقات پایین جامعه میاندیشید و این موضوع دستمایهی تمام آثار او به شمار میآید.
جان اشتاین بک یکی از بزرگترین نویسندگان مکتب «ناتورالیسم» آمریکا است که در آثارش زندگی روزمره مردم و جبر مسلط بر آنها نشان داده میشود. رمانهای جان اشتاین بک یکی از انسانیترین داستانهای جهان است که رنج طبقات پایین و کارگری را به خوبی بیان میکند. از دیگر آثار مهم او میتوان به «خوشههای خشم» و «چمنزارهای بهشتی» اشاره کرد. پس از انتشار رمان «خوشههای خشم»، جان اشتاین بک موفق به کسب جایزه «پولیتزر» شد. همچنین او به دلیل انتشار کتابهای انسان دوستانه و سبک نوشتن منحصر به فردش در سال 1962 برنده جایزه «نوبل» شد.
پرویز شهدی از مترجمین پیشکسوت ایرانی است که در سال 1315 در شهر مشهد به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان در مشهد خواند و در رشتهی زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه تهران پذیرفته شد. شهدی مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه سوربن فرانسه اخذ نمود و سالها در این کشور اقامت گزید. این مترجم برجسته آثار زیادی را به زبان فارسی ترجمه کرده است که از میان آنها میتوان به کتابهای «طاعون» نوشتهی آلبر کامو، «نمایشنامه باغ آلبالو» اثر آنتوان چخوف و «جنایت و مکافات» نوشتهی ایتالو کالوینو اشاره کرد. انتشارات مجید کتاب شرق بهشت را با ترجمهی پرویز شهدی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
کتاب شرق بهشت در دستهی کتابهای داستانهای آمریکایی قرن بیستم قرار دارد. کتاب شرق بهشت مناسب برای گروه سنی بزرگسال است. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 784 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 39 روز بخوانید. کتاب شرق بهشت جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستانهای آمریکایی قرن بیستم است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستانهای آمریکایی قرن بیستم زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
اعضای خانواده هامیلتون مردمان عجیبی بودند. عصبی و حساس مثل سیمهای یک ساز. بعضی از آنها اگر کمی بیشتر کشیده میشدند، از هم میگسستند. همه جای دنیا چنین آدمهایی پیدا میشوند. میان دخترها، اونا از همه بیشتر مایه نشاط ساموئل بود. از همان بچگی اشتهای عجیبی به دانستن داشت مثل اشتهایی که همه بچهها به نان برشته کره و مربا مالیده شده به هنگام عصرانه دارند. اونا و پدرش با هم تبانی میکردند؛ کتابهایی میخریدند. آنها را میخواندند و نظرهاشان را درباره مطالب آنها با یکدیگر رد و بدل میکردند.
او جدی ترین فرزند خانواده هامیلتون بود. با پسر جوانی آشنا شد که انگشتهایش از مواد شیمیایی لک شده بود - بیشتر وقتها از نیترات نقره - و با او ازدواج کرد. شوهرش از آن آدم هایی بود که با تهیدستی زندگی میکنند تا دچار کودنی ناشی از ثروت نشوند. رشته مورد علاقهاش عکاسی بود. چنین عقیده داشت که دنیای بیرون میتواند با رنگهایی که چشم تشخیص میدهد. روی کاغذ عکاسی ثبت شود.
اسمش اندرسن بود و کمتر اهل معاشرت. مثل بسیاری از محققها از خطر کردن هراس داشت. روش مکاشفه را نمیپسندید. پلهای برای خودش میتراشید. روی آن مینشست و به تراشیدن پله بعدی میپرداخت. مثل کوه نوردانی که از یخچالهای طبیعی بالا میروند. نسبت به افراد خانواده هامیلتون که گمان میکردند بال دارند و خیلی وقتها هم سقوط میکردند و سرشان به شدت به سنگ میخورد احساس انزجاری ناشی از نوعی ترس داشت.
اندرسن هرگز نه سقوط کرد نه لغزید و نه پرواز کرد. به کندی به سوی قله رفت. و این طور که تعریف میکنند. آنجا به هرچه میخواست رسید: فیلم رنگی. به این علت با اونا ازدواج کرد که جدیتر و خوددارتر از دیگران بوده و این امر باعث اطمینان خاطر او بود. از آنجا که از خانواده همسرش هم میترسید و هم نگران بود، زنش را به نقطه ای دورافتاده، نزدیک مرز آریگون برد. در آنجا کنار شيشههای دارو و کاغذهای عکاسیاش زندگی گوشه گیرانهای را گذراند.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب شرق بهشت اثر جان اشتاین بک بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستانهای آمریکایی قرن بیستم میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 4.۷۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 784 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۶:۰۸:۰۰ |
نویسنده | جان اشتاین بک |
مترجم | پرویز شهدی |
ناشر | مجید |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | East of Eden,۲۰۰۲ |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۴/۰۸ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 695,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یک کتاب عالی با ترجمه بحث برانگیز! نقد محتوا:(نقد ترجمه رو پایینتر بخونین!) خیلی لذت بردم شخصیت پردازی های خیلی ماهرانه و عمیقی توی این کتاب هست که که متنوع هستن اما اصلا سطحی و کلیشه ای نیستن و جزو طلایی ترین نقاط مثبت این رمانه. ریتم داستان آروم هستش و عجله ای در روایت نیست و این کندی اصلا حوصله سربر نیست و خیلی هم بجاست و لذت بخش. کلا طراحی چنین اثری باتجربگی جان اشتاین بک در نویسندگی و حتی زندگی رو نشون میده؛ یک داستان رئال از سه نسل دو خونواده می خونید که همه جوره با هم جور درمیاد و کلی درس برای یاد دادن داره که پیشنهاد میکنم از دستش ندید. نقد ترجمه (خودم مترجمی می خونم و هر کتابی مطالعه میکنم با متن اصلی پیش میرم): ۱.با جواب متداول ترین سوال شروع کنم و بگم در اتفاقات داستان حذفیات به اون صورت که در ذهن دارید وجود نداره و اگر جاهایی حس می کنید مفاهیم گاها جنسی و اروتیک با ادبیات خیلی ملایم بیان شده اند باید بگم در اصلش هم همینطوره و کلا اشتاین بک لحن ماخوذ به حیایی داشت در بیان موضوعات یکم رادیکالی این کتاب. ۲. در ترجمه به اندازه بیست درصد از جزئیات و فضا سازی ها کاسته شده و این تو ذوق میزنه ولی در مسیر داستان تغییر ایجاد نمیکنه مثلا در کتاب اصلی یک جا میگه پای راست یک نفر قطع شده، در ترجمه میخونیم یک پایش قطع شده. انتظار چنین حذفیات کوچیکی رو در دفعات خیلی زیاد داشته باشید. ۳. بعضی توضیحات فرعی هم دچار تغییراتی شدند که البته هیچ توجیهی نداره ولی ابهام ایجاد نمیشه. مثلا در کتاب اصلی میخونیم «به این فکر کرد که آیا مادرش می دانست شوهرش مریض نبود؟» در ترجمه با این تغییر مواجه میشیم : «آیا مادرش می دانست که شوهرش می ترسد؟» دلیل اینکه عرض کردم باعث ایجاد ابهام نمیشن این هستش که این تغییرات بی ربط با داستان نیستن مثلا در مثال بالایی، پدر کاراکتر به دلیل پول بالا کشیدن در کارش خودشو تو خونه حس کرده بود و به مریضی زده بوده خودش رو. ۴. پاورقی ها خیلی میتونستن بهتر باشن اکثر جاها به آوردن نوشتار انگلیسی اسامی اکتفا شده. در جمع بندی باید بگم ترجمه خیلی روانی هستش از یک مترجم با تجربه ولی نقص هم کم نداره و البته این نقص ها داستان رو خراب نمی کنن. ببخشید که طولانی شد امیدوارم مطالب مفید بوده باشن.
این کتاب مرا برد به سالها پیش که به واسطه شغلم منتقل شدم به قصر شیرین شهری مرزی در استان کرمانشاه محیطی کاملا غریبانه و دور دست برای یک جوان تُرک اردبیلی، القصه در آن روزهای غربت و دوری تنها مونس و همدمم در حالی که از گوشی هوشمند و اینترنت آنچنان خبری نبود (البته اینترنت دیزلی کم و بیش در کافی نتها بود ولی همه گیر نشده بود) فقط کتاب بود و کتاب و چه جایی بهتر از کتابخانه عمومی قصرشیرین که در آن سالها به طرز عجیبی مخزنی غنی و پربار از کتاب های خوب و شاهکارهای کلاسیک بود کتابهایی مانند کتاب شرق بهشت و کلی کتاب ناب دیگر مثل پنمارک، ابله؛ جنگ و صلح؛ کوری؛ خوشه هلی خشم، دیوان شمس؛ قمار باز، طاعون و بلندی های بادگیر، سه تفنگدار (عجیب بود داشتن این کتاب در کتابخانه عمومی)، دیوان شهریار، تاریخ سینما و چندین فیلمنامه معروف و کلی کتاب دیگر که الان حضور ذهن ندارم الغرض در خلال این توفیق بدست آمده به مرور با مردمان آن سامان نیز بیشتر آشنا شده و کلی دوست خوب کتاب خوان و فیلم باز نیز پیدا کردم که صد البته تبدیل به بهترین دوستانم شدند پنج سال در قصر شیرین و جمعا ده سال در استان کرمانشاه بواسطه شروع دوباره مطالعه و پیدا کردن دوستان خوب تبدیل به ناب ترین دهه زندگی من شد و جالبه شروع آن دهه با کتاب شرق بهشت بود. راستی بعدها فیلم شرق بهشت با بازی جیمز دین را هم دیدم که از بچه های فیلم باز قصری به من رسید ولی راستش کتاب یک چیز دیگر بود. بخوانید، بخوانید و بخوانید. از همینجا به مردمان کُرد بخصوص قصر شیرین و کرمانشاه سلام گرم و صمیمی دارم.
این کتاب آخرین رمان چاپ شده از جان اشتاین بک هست،پختگی موهبتی هست که به هر کسی اعطا نمی شود مراقبت می خواهد،اقبال بلند میخواهد و ... موهبتی که به اشتاین بک داده شد،شاید اثر از خیلی لحاظ ها طراوت و تازگی آثار جوانی رونداشته ولی این اصل به این معنی نیست این رمان یک رمان متوسط محسوب میشه بلکه نشون میده رمانهای قبلی اشتاین بک چقدر قوی بودند(خوشه های خشم،موشها و آدم هاو ...) و اینکه در این اثر مفاهیمی هست که با خوندن دیگر آثار به اون دست پیدا نمی کنیم،به عنوان مثال بقیه داستان ها در طی یک مدتی کوتاه و چند ماه و یا حداکثر چند سال رو نشون میده ولی در این رمان گذر سه نسل رو نشون میده که نشون دهنده دغدغه ی جدید اشتاین بک در مورد گذر عمر هست،در این رمان اشتاین بک بیشتر خواننده رو سورپرایز میکنه،بیشتر انسان های متوسط رو گرامی میداره و یکجورایی از ایده آلیست کتاب های اول که باید تلاش کرد،صبر کرد،درد ها رو تحمل کرد و ...رسیده به مفاهیمی همچون مدارا،اصل انتخاب و آزادی،احترام به طبقات مختلف،امکان فساد و یا نیکو کاری در هر طبقه ای و تکامل انسان با گذر عمر،ببخشید اگر طولانی شد
من این کتاب رو با همین ترجمه خوندم، و به عنوان یه ادم کتابخون، میگم که بهتریییین کنابیه که به عمرم خوندمش. بی نظیره، از دستش ندید
با مقایسه صفحه اول ۲ ترجمه موجود با متن اصلی، متوجه شدم ترجمه آقای کیومرث پارسای از نظر وفاداری به متن اصلی دقیق تره ولی ممکنه بعضی ها هم این ترجمه رو بهتر بدونن. صفحه اول متن اصلی رو میذارم که خودتون مقایسه کنید: The Salinas Valley is in Northern California. It is a long narrow swale between two ranges of mountains, and the Salinas River winds and twists up the center until it falls at last into Monterey Bay. I remember my childhood names for grasses and secret flowers. I remember where a toad may live and what time the birds awaken in the summer—and what trees and seasons smelled like—how people looked and walked and smelled even. The memory of odors is very rich. I remember that the Gabilan Mountains to the east of the valley were light gay mountains full of sun and loveliness and a kind of invitation, so that you wanted to climb into their warm foothills almost as you want to climb into the lap of a beloved mother. They were beckoning mountains with a brown grass love.
بی نظیره. وقتی وارد دنیای این خانواده بشین جداشدن ازشون واقعن کار مشکلیه . اینقدر جان اشتاین بک داستان گوی خوبیه که به هیچ وجه حجم بالای کتاب خسته تون نمیکنه . این کتاب رو ۵ سال پیش خوندم و بخوام صادق باشم تنها کتاب بالای ۵۰۰ صفحه ست ک خوندم و با این حال مطمئنم یه بر دیگه هم سراغش میرم
کتاب فوق فوق العاده است اگر سطحی نخونیم و باهاش انس بگیریم و از زمان و مکان خودمون جدا شیم و وارد داستان بشیم خیلی فوق العاده است ....ما ادما یبار فقط میخوایم زندگی کنیم و تو این یبار محیط ها و موقعیت های خیلی مختلفی رو نمیتویم تجربه کنیم ولی با خوندن کتاب ها میتونیم احساسات ..مفاهیم...موقعیت ها.. تجربه های خیلی زیادی رو دریافت کنیم وذهنمون از حالت بسته و محدود خارج میشه.....این کتاب با تصویر سازی فوق العاده خیلی مفاهیم رو به ذهنمون انتقال میده.....اوایل ترجیح میدادم فیلم های همین کتاب ها رو ببینم ولی خوندنشون دقیقا مثه اهنگیه که بعد از چنبار شنیدن یبار با هندزفری گوش بدی و جزییات رو درک کنی اگه میخوای گرفتار هیچ دیکتاتوری نشی بخوان و بخوان و بخوان(د.ش)
بی نظیره.. فضا سازی د استان، نحوه بیان، شخصیت ها و ... اینقدر دلچسبه که در پایان کتاب حس اینکه در اون زندگی ها در کنار شخصیت های داستان حضور داشتی باعث میشه دلت براشون تنگ بشه.. به نظرم این کتاب بیشتر تاثیر تصمیمات خود آدما(در بعضی جاها تصمیماتی که میگیرن فقط به خاطره رسیدن به خواسته خودشون هست بدون توجه به افرادی که به هر شکل بهشون وابسته هستن مثله حس نیاز فرزند به مادر و...) برای ادامه زندگیشون رو به تصویر میکشه(ای کاش هر آدمی میتونست جوانب رفتار و گفتارش رو بسنجه شاید اتفاقات خوب بیشتر رخ میداد) بر عکس کتاب خوشه های خشم که شرایط اقتصادی، حکومتی و... بر روند و سرنوشت زندگی آدما تاثیر گذار هست..
شرق بهشت یکی از شاهکارهای بی بدیل ادبیات داستانی س. باید سالها نوشت و تمرین کرد و مرارت کشید تا به چنین بیان سهل و ممتنع و قصه پردازی روونی در توصیف این میزان شخصیت و فضا و تاریخچه زندگیشون رسید. همونطور که خود استاین بک هم گفته، هرآنچه نوشته تمرینی بوده برای دستیابی به این رمان و الحق که زحماتش بی نتیجه نمونده. به عنوان یه علاقه مند به رمان، به جرات خوندن این رمان رو یکی از بهترین تجربه های زندگیم میدونم و شک ندارم برای هرکس دیگه ای هم میتونه همینطور باشه. در آخر جا داره از ترجمه آقای شهدی هم تشکر کنم که این اثر بزرگ رو به این خوبی در اختیار ما قرار داده
بسیااار دوست داشتنی روایت چند خانواده با افکار و انتخاب های متفاوت از کودکی تا بزرگ شدن و پیوند خوردن شخصیت ها به هم ریشه های رفتاری و اخلاقی هر شخصیت مثل پازل کنار هم قرار میگیره و اجازه میده همه افراد داستان رو درک کنید و لذت ببرید همزمان زیبایی توصیفات اخلاقیات و شخصیت ها فلسفه ی کلی داستان همه چیز دقیق و ملموسه انگار تمام کلمات رو بشه مزه کرد واقعا ارزش خوندن داره جذابیت کم نظیر و داستان گیرا فکر میکنم هر کسی بتونه بخاطر وجود شخصیت لی و ساموئل نهایت لذت رو از خوندن این کتاب ببره پایان بندی زیبایی داره تموم شدن کتاب با تیمشل انگار برای همیشه توی ذهن ثبتش میکنه