از شغلش خسته شده، سالیان است که زندگی زناشویی او را آزار میدهد. واتانن روزنامه نگار، روزهایش را یکی پس از دیگری با آزردگی میگذراند. تا اینکه یک روز که از یک مصاحبهی کسل کننده و تهوع آور در حال رانندگی به خانه است، یک بچه خرگوش را زیر میگیرد... و واتانن ناگهان خود را مشتاق یک زندگی هیجان آور مییابد و در فنلاند سفر میکند.
رمان حاضر با بیانی بسیار زیبا از نویسندهی مشهور پاسیلینا، جدیترین و بامزه ترین مضمون را تواما در بردارد. او در رمان خود دیدگاهی کنایه آمیز به روح فنلاند دارد و با کلمات مبتذل و زیرمایههای سنت ادبی با ظرافت بازی میکند.