فصل اول کتاب مطالعهای است فرانظری که ضمن پرداختن به مسائل گفته شده محدودیتها و امکانات مترتب بر نظریهپردازی و مدلسازی با اقتباس از آرای ابنخلدون همراه با ملاحظات معرفتشناختی این کار موضوع بحث قرار میگیرد.
کتاب حاضر پاسخی است به این پرسش که چگونه میتوان با اقتباس از اندیشه اجتماعی ابنخلدون نظریه یا مدلی در جامعهشناسی (سیاسی) بهمعنای معاصر آن طراحی کرد و مناسبترین حوزه پژوهشی برای چنین نظریهای کدام است؟ بنابراین مسئله دیگری که در این زمینه مطرح میشود، انتخاب نقطه عزیمت تجربی یا موضوعی است که قصد داریم با استفاده از نظریه (نو)خلدونی به تحلیل آن پرداخته و بدینترتیب قابلیت توضیحی و کاربستپذیری ابزار نظری خلدونی را نشان دهیم. بهعبارتدیگر در تلاش برای نظریهپردازی یا مدلسازی بر اساس آرای ابنخلدون یا بهتعبیر بلندپروازانه فرید العطاس: تلاش برای طرح و تدوین مکتبی نوخلدونی در جامعهشناسی معاصر و نشاندادن کارایی این مکتب در تحلیل و توضیح پدیدههای سیاسی- اجتماعی معاصر بهتر است از کجا شروع کنیم؟ در چه بستری بهتر میتوانیم کاربستپذیری ابزار نظری خلدونی را نشان دهیم؟ چنانکه خواهیم دید تقریباً همه تلاشها برای کاربست مفاهیم خلدونی یا ایجاد مکتبی نوخلدونی در جامعهشناسی (ازجمله کاربستهای معاصر العطاس) با تمرکز بر کاربست عصبیت در خصوص دولت- ملت معاصر بوده است. این رویکرد تاکنون نه توانسته تحلیلهای دقیقتری در خصوص دولتهای موضوع بحث به دست دهد و نه کمکی آنچنانی به تدوین و توسعه مکتب نوخلدونی در جامعهشناسی کرده است. این در حالی است که شاهد ظهور الگوهایی از نظم سیاسی در درون یا میان مرزهای سیاسیِ برخی دولتهای ملی در منطقه هستیم که نهتنها از بسیاری جهات مستعد بهکارگیری مفاهیم خلدونی هستند؛ بلکه به نظر میرسد نظریات متعارف جامعهشناسی و جامعهشناسی سیاسی در تبیین نظاممند همه ابعاد آنها و ارائه تصویری همهجانبه و قانعکننده از کلیتشان با کاستیهایی مواجه هستند.
در جهان امروز بهرغم حاکمیت ظاهری پارادایم دولت-ملت از سویی همچنان شاهد کنشگری و تأثیرگذاری قبایل و مناسبات قبایلی در مسائل سیاسی و بینالمللی هستیم و از سوی دیگر با ظهور کنشگران غیردولتی یا فرادولتی و گاه دولتستیزی مواجه هستیم که در سطوح و ابعاد گوناگون جبهههای جدیدی علیه دولت- ملت باز میکنند و ابعاد مختلف زندگی محلی را از مجرایی غیر از دولت- ملت به روندهای فراملی متصل میسازند. همچنین، در اکثر منازعات نظامی دو دهه اخیر یک یا چند دولت-ملت با موجودیتی غیر از دولت-ملت جنگیدهاند. در چنین شرایطی علاوه بر دولت-ملت عرصههای دیگری از حیات سیاسی-اجتماعی وجود دارند که برای به کاربستن «جامعهشناسی نوخلدونی» یا نظریات و مدلهای برگرفته از تفکر ابنخلدون مناسبتر به نظر میرسند. در فصل دوم پس از بازخوانی و نقد شماری از آثار شاخصی که در حوزه آکادمیک به ظهور داعش پرداختهاند، نشان میدهیم که برخی از مهمترین ابعادِ تشکیل این گروه و دولتسازی آن در چارچوب نظریات متعارف اصولاً مطرح نیست. در فصل سوم ابتدا این بحث مطرح میشود که چرا برای نظریهپردازی و مدلسازی جهت توضیح داعش و کنشگران شبیه به آن در خاورمیانه و شمال آفریقا به ابنخلدون و مفاهیم وی نیاز داریم و چرا مدل یا نظریهای از این دست بهتر از نظریات متعارف قادر به توضیح پدیده یاد شده است. البته تشکیل دولت و اعلام خلافت لزوماً داعش را به نمونهای منحصربهفرد برای کاربست نظریات نوخلدونی تبدیل نمیکند و میتوان پدیدههایی همچون امارتهای محلی در پاکستان و افغانستان، بوکوحرام و شیوه حکمرانی قبایلی که در برخی مناطق سومالی شکل گرفته است را با استفاده از این ابزار نظری بهصورتی سازوارتر و کارآمدتر از نظریات متعارف تجزیهوتحلیل کرد، اما داعش و حکمرانی آن از بسیاری جهات پیچیدهتر از نمونههای دیگر بوده و در صورت نیاز به تعمیم نسبت به امارتهای اسلامی مشابه از عمومیت یا ویژگیهای عام بیشتری برخوردار است. در این فصل همچنین مدلی نوخلدونی برای تبیین شکلگیری و دولتسازی داعش طراحی و مفهوم «نوعصبیت» در مقام صورت تحولیافته و جامعهشناختی عصبیت صورتبندی میشود. سه فصل بعدی کتاب نیز با مطالعه موردی شکلگیری و دولتسازی داعش کاربستپذیری مدل یاد شده را مورد آزمون قرار میدهد: فصل چهارم به تغییر شیوه معاش و توسعه مناسبات قبایلی در پرتو جهاد در افغانستان و ناآرامیهای عراق و سوریه و نقش آنها در تأمین نوعصبیت لازم برای شکلگیری و دولتسازی داعش اختصاص دارد. موضوع فصل پنجم چگونگی ایجاد نوعصبیت در محیطهای شهری و فضای مجازی و بهرهبرداری داعش از آن است. فصل ششم نیز به نقش جنبش مذهبی یا دعوت دینی داعش در تقویت و تثبیت نوعصبیت آن میپردازد و در پایان نیز بخشی از نتایج و گمانهزنیها مطرح خواهند شد.