سالها پیش در کشور ایرلند، دو خواهر به نامهای مالی و کارا زندگی میکردن.
اونها خیلی همدیگر رو دوست داشتن و هرروز باهم وقت می گذروندن.
یک روز صبح، مالی تنهایی بیرون رفت تا کمی قدم بزنه و از مِه و شبنم صبح لذت ببره.
اما اون دیگه به خونه نیومد.
پدر مالی همه جا رو دنبال دخترش گشت.
هیچکس مالی رو ندیده بود و مامانش هم همش از ناراحتی گریه می کرد.
کارا دلش برای خواهرش یک ذره شده بود و احساس ناراحتی و تنهایی می کرد.
دخترک که خیلی شجاع و باهوش بود تصمیم گرفت تا کل دنیا رو بگرده و خواهرش مالی رو پیدا کنه…