با اینکه سیاست خارجی یکی از مناقشهبرانگیزترین حوزههای سیاستگذاری در همه جا بوده و هست، متأسفانه باید گفت که در ایران، اهمیت واقعی سیاست خارجی و نقش آن در رقمخوردن سرنوشت کشور و ملت و زمینهسازی فراز و نشیبها و نیز ارزش بیچون و چرایش بهعنوان یکی از بزرگترین ابزارهای تأمین یکپارچگی ارضی، امنیت سرزمینی، وجهه و اعتبار بینالمللی، پیشبرد اهداف و برنامههای ملی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... چنانکه باید و شاید شناخته نشده و تاکنون بررسی و ارزیابی علمی شایسته، واقعبینانه و بیطرفانهای از مواضع و برهههای گوناگون سیاست خارجی ایران به زبان فارسی در داخل کشور منتشر نشده است. در اینجا بهویژه باید بر دو صفت واقعبینانه و بیطرفانه انگشت گذاشت.
در عصر پهلویها، جز سالهایی معدود و پراکنده که تحت شرایط سیاسی خاص، فضایی به نسبت آزاد برای اهل اندیشه و قلم فراهم آمده بود، اصولاً انتقاد و تذکار و رهنمود آشکار از زبان و خامه حتی نزدیکان به کانون قدرت و افراد مورد وثوق دربار و دولت در کار نبود چه رسد به ارزیابی ژرف و جامع سیاست خارجی کشور از سوی پژوهشگران و نویسندگان مستقل. در دورههای کوتاه یاد شده هم، اگر صدای مخالفی به گوش میرسید و چیزی نوشته و منتشر میشد، کمتر در قالب تحلیل علمی و نقد مستدل جای میگرفت و بیشتر از احساسات و گرایشهای گروهی و جزیی و ایدئولوژیک برمیخاست؛ در بقیه موارد هر چه بود ستایش و توجیه بود و پردهپوشی و چشم بستن به کژیها و کاستیها.
برعکس، در آثار انتشار یافته در ایران پس از انقلاب، جز آنها که جنبه وقایعنگاری دارد و نمونه شناخته شده محافظهکاری است، سیاست خارجی در دهههای پیشین یکسره محکوم و به گردانندگان آن انگهای رنگارنگ زده شده و نویسندگان و مفسران به برشمردن ناکارآمدیها، نارساییها و خطاهای گذشته پرداختهاند بیآنکه در کنار اینها به الزامات زمان، دامنه توانمندیها و امکانات در مقایسه با محدودیتها و سختیها نیز اشاره کنند، هدف و وسیله را از هم بازشناسند، و از سرِ انصاف و با دیدی حقیقتجو ظرافتها و دوراندیشیها و تلاشهایی را ارج نهند که سبب شده ایرانِ رنجدیده و زخمخورده و واپسمانده در طول دهههای سیاه، از میان گردابها و امواج سهمگین بحرانها بگذرد و بهگونهای در برابر مداخلات بیامان و سیاستهای سلطهگرانه ابرقدرتهای زمان، آشوب جنگهای جهانگیر اول و دوم و پیامدهای کمرشکنش برای ایران و ایرانیان، هجوم ارتشهای بیگانه به خاک کشور، چشمداشتها و دسیسههای نیروهای جهانی و منطقهای و همسایگان کوتهبین و زیادهخواه، گردنکشی و خرابکاریهای خانمان برانداز فرقهها و احزاب پشتگرم به خارجیان در جایجای این سرزمین و... تاب آورد و پا در راه بسیاری از پیشرفتهایی گذارد که به آنها میبالیدیم و امروز نیز مینازیم؛ هر چند ذهن جستوجوگر و تشنه حقیقت نسل تازه ایرانیان در حال پسزدن پردههایی است که بر واقعیتهای تاریخی افکنده شده است.
آری چنان که گفته شد خلأ بزرگی در زمینه تحقیقات پیرامون سیاست خارجی در کشور احساس میشود اما خوشبختانه این خلأ بههیچوجه حاکی از خالی بودن جای محققان و دانشمندان جدّی و سختکوش در این عرصه نیست و نام جناب آقای پروفسور رمضانی و آثار گرانقدرشان نزد علاقهمندان به این حوزه از مباحث، موجب دلگرمی و راهگشاست. مایه شرمساری است که وزن و قدر علمی و اجتماعی این استاد بزرگ در آن سوی آبها شناختهشدهتر از کشور خودشان است. قطعا بسیاری به یاد دارند زمانی که بیل کلینتون، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، در چارچوب «سیاست مهار دوجانبه» دستور وضع تحریمها و مجازاتهای مختلف اقتصادی را در مورد کشورمان صادر کرد پروفسور رمضانی در نامهای خطاب به وی با استناد به تاریخ و فرهنگ غنی ایران خواستار مستثنا شدن مراودات فرهنگی ایران و ایالات متحده از مجازاتهای یاد شده گردیدند و این پیشنهاد منطقی با توجه به قوّت استدلال و گرانسنگی اعتبار مطرحکننده آن مورد پذیرش قرار گرفت.