مسئله این است که ممکن است برای این کتاب هزینه پرداخت کرده باشید، اما این احتمال وجود دارد که این کتاب در کل به کار شما نیاید. در این مورد متأسفم.
فرض من این است که اگر شما این کتاب را خریداری کردهاید، حتماً در زمینه وب حرفهای هستید. شما از شرکت خود درمانده شدهاید و میخواهید بدانید که چگونه میتوانید آن را تغییر دهید. شما به دنبال شاه کلیدی میگردید که به شما اجازه دهد کسب و کارتان را دگرگون کنید و یا دستِ کم مطمئن شوید که مدیریت ارشد حوزه دیجیتال را جدی خواهد گرفت.
من مطمئنم شما نیز در اعماق وجودتان میدانید که متأسفانه چنین شاه کلیدی وجود ندارد. سازگار نمودن یک سازمان با اقتصاد دیجیتالی و اطمینان حاصل کردن از این که حوزه دیجیتال در قلب تفکر کسب و کار شما جای بگیرد مسئلهای نیست که یک راه حل جادویی برای آن وجود داشته باشد بلکه نیازمند زمان، انرژی و تغییرات اساسی در خصوصیات سازمانی است.
من شما را سرزنش نخواهم کرد اگر فکر کردن به این مسائل باعث میشود کاملاً احساس درماندگی کنید.
زمانی که من شروع به نوشتن این کتاب کردم، احساس سردرگمی داشتم. آیا باید کتابی بنویسم که مخاطب آن حرفهایها باشند (با وجود این حقیقت که تنها بعضی از تغییرات مورد نیاز را خودشان میتوانند ایجاد کنند) و یا کتابی برای مدیران ارشد بنویسم که شاید حتی اسم آن نیز به گوششان نرسد، چه برسد به اینکه آن را بخوانند. سر آخر من راهی بین این دو مسیر را انتخاب کردم. این کتابی است که در وهله اول برای شما حرفهایهای وب نوشته شده است. کتابی که میتواند مرجع صحبت شما با مدیریت ارشد بوده و نیز الهامبخش شما در مورد امکان ایجاد تغییر باشد.