جهان را میچرخانم
خدا سرش گیج میرود و هبوت میکند
لابهلای موهای دخترکی در یمن
وآرام شهید میشود بر دستهای مادری در هرات
و بریده
بریده
قطعه
قطعه
هجی
تکثیر میشود درلابه لای انگشتان زخمی روهینگیا
جهان را میچرخانم و چند کودک مچاله
بر مدار زمین
پیچیده در پرچمهای سیاه و عقلهای سفید
درازکش به تابوتها میخندند
و من با یک مشت تفنگدار منجمد
در آخرین ایستگاه فضایی به آمدنت فکر میکنم