دوره امامت امامرضا از لحاظ سیاسی و فکری از دشوارترین دورههای تاریخ امامان شیعه است. امامرضا پس از وفات پدرش و عهدهدار شدن امامت، در میان یارانش با برخی اشخاص مؤثر و موجه در میان شیعیان مواجه بود که امامت او را به رسمیت نمیشناختند و بر امامت پدرش امامموسیبن جعفر باقی مانده بودند. امامرضا در این اوضاع و احوال، جز استناد به نصوص امامکاظم بر امامت خود، ناگزیر بود مقام علمی و دانش موهوبی خود را ضمن مباحثات و مناظرات اعتقادی و فقهی با افرادی که به او نگرویده بودند یا در امامت او شک داشتند، به اثبات برساند. افزون بر آن، گستردهترشدن جغرافیای سیاسی و فرهنگی و فکری جهان اسلام و آمیزش فرهنگ اسلامی با دیگر فرهنگهای موجود در این مناطق، خصوصاً پس از تشکیل خلافت عباسی، سبب پدیدآمدن اندیشهها و معضِلات فکری و اعتقادی تازهای، بهویژه در قلمرو فهم متون دینی، شده بود که پیامد آن ظهور گروهها و فرقههای متعدد فکری و اعتقادی بود. امامرضا در امتداد خطسیر فکری دیگر ائمه شیعه، بهویژه از زمان امامباقر علیهالسلام به بعد، در گفتگوها و پرسش و پاسخهای شفاهی و مکتوب و نیز مناظرات متعدد، کوشید روش درست فهم قرآن و احادیث نبوی را نشان دهد و از این طریق، تصویری صحیح از اعتقادات اصلی اسلامی بهویژه در قلمرو توحید، نبوت و امامت عرضه کند. این مباحث درونمایه اصلی احادیث باقیمانده از آن حضرت در متون حدیثی شیعه است.