«می دانم نمرهی بدی در این امتحان خواهم گرفت... برای همین حتی تلاش نمی کنم پاسخ سوالات را به درستی بنویسم!» برتا دختری شاد و خوشحال است، اما امان از روزی که می خواهد امتحان بدهد!
کلمهی امتحان برای او یعنی «اصلا من توانایی حل کردن این سوالات را ندارم.»
«هر وقت کلمه ی امتحان را میبینم یا میشنوم، موهای تنم سیخ میشود، صورتم مثل لبو سرخ می شود، بدنم عرق میکند، معدهام درد میگیرد و پاهایم شروع می کنند به لرزیدن میکنند. نکند همهی سوالها را اشتباه پاسخ بدهم! نکند هیچ کدام را درست ننویسم!»